کتاب قلاب - راهنمای ساخت محصولات عادتساز - نوشته آقای نیر ایال هستش. ایشون یک کارآفرین هستند که بعد از بررسی و پژوهش در استارتآپهای موفق به این نتیجه میرسند که محصولات موفق در واقع به جزء جدایی ناپذیر زندگی کاربران تبدیل میشند. در نهایت ایشون دانستهها و تجربیات خودشون رو در کتاب قلاب به صورت یک مدل ساختار یافته و مهندسیشده ای بیان میکنند. مدل قلاب: چرخهای از رویدادها که به منظور برگرداندن کاربران به استفاده مجدد محصولات.
این حلقه از چهار مرحله تشکیل شده: محرک، اقدام، پاداش متغیر و سرمایهگذاری
به مظور جذب کاربران برای مرتبهی اول شما نیاز به یک محرک دارید. چیزی که کاربر را به انجام یک اقدام برمیانگیزه. این میتونه مثلا شامل تبلیغات پولی، ایمیلهای دعوت و موارد دیگه باشه.
این نوع از محرکها، محرکهای بیرونی هستند که بر خلاف محرکهای درونی که از درونیات و احساسات افراد سرچمه میگیرند. مثلا احساس بیحوصلگی یک نمونه محرک درونی هستش. که برای مثال شما برای رفع این موضوع به فیسبوک مراجعه میکنید تا با دوستانتون در ارتباط باشید.
ایدهی پیشنهادی اینه که در ابتدا از محرکهای بیرونی استفاده کنید تا به تدریج عادتهایی در کاربران به وجود بیاد و همین عادتها در آینده به محرکهای درونی تبدیل بشن بدون اینکه که کاربر نیازی داشته باشه که به محصول شما فکر کنه.
هدف از محرکها، برانگیختن کاربران برای انجام اقدام و در نهایت دریافت پاداش هستش. مثلا کاربر برای دریافت یه هدیه باید روی یه دکمهای توی یک سایت کلیک کنه و این یعنی اقدام.
نکتهی کلیدی اینه که اقدامات تا حد ممکن باید ساده و جذاب باشند. مهمترین دغدغه برای یک استارتآپ اینه که گامهای اضافی رو تا حد ممکن از فرآیندهاش حذف کنه.
توجه داشته باشید که انجام کارهای مبتنی بر عادت به معنای این هستش که کاربران بدون فکر کردن اونا رو انجام بدند. بنابراین اقدامات در این مرحله باید آسانتر از فکر کردن باشند تا یک عادت شکل بگیره.
بعد از انجام اقدام، کاربر منتظر دریافت یک پاداش هستش. این پاداش میتونه رهایی از حس بیحوصلگی با استفاده از چند عکس جذاب، چند چیز سرگرمکننده و یا حتی موارد مفید و کاربردی باشه.
نکتهی کلیدی مهم در به کارگیری پاداشها، متغیر بودن اونها هستش. پاداشها باید متغیر باشند تا کاربران رو در این چرخه به دام بیندازند و در اونها عادت شکل بدهند. در غیر این صورت کاربران به تدریج علاقهی خودشون رو از دست میدند چرا که در انتظار چیزهای جدیدی هستند در صورتی که هر بار با پاداشهای تکراری روبرو هستند.
در نهایت، پس از پاداش، زمان درخواست برای سرمایهگذاری کوچک در قالب سهیمشدن در اون محصول هستش. کاربران رو به انجام کارهای کوچکی در اپ و ذخیره یک ارزش در محصولتون کنید. این کار باعث میشه که اونا که کاربران جدی شما تبدیل بشند. در واقعیت ما برای کارهایی که انجام میدیم خیلی براشون اهمیت قائل میشیم و زمانی که مثلا برای یک محصول، زمان و انرژی خودمون رو صرف میکنیم این یعنی در اون کار سرمایهگذاری میکنیم و همین امر موجب وابستگی ما به اون محصول میشه.
هر سرمایهگذاری به دنبال اینه که روی ایدههای جدید سرمایهگذاری کنه، ایدههایی که یک مسالهی بزرگی رو حل میکنند. برای مثال موفقترین استارتآپها در واقع بزرگترین حل کنندگان مسائل هستند مثل فیسبوک، پینترست، توییتر و اینستاگرام.
این شرکتها در پیادهسازی مدل قلاب، از تبحر بالایی برخوردارند. یک محرک متقاعد کننده (محرک) انجام یک عمل بسیار ساده (اقدام) رو در ما برمیانگیزه که در ادامهی اون باعث شادی ما توسط یک پاداش متغیر (پاداش) میشه و سپس ما از اینکه در آن محصول سهم کوچکی داشتیم و یا سرمایهگذاری (سرمایهگذاری) کردیم خوشحال هستیم. که همین امر در آینده باعث ایجاد محرکهای بعدی میشه.
مدل قلاب یک چهارچوب بسیار قدرتمند در طراحی محصولات هستش. سوال اینه که با دونستن این مدل چه جوری میتونید محصولی عادتساز بسازین؟