محمد ریاحی
محمد ریاحی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

رهایی از لوپ(چرخه) بسته احساسات منفی

این نوشته در وبلاگ من در اینجا هم قابل مشاهده است. حمید مدت هاست پیگیر استخدام در یک شرکت بزرگ بین الملی است که دفتر ایران آن در میدان ونک تهران است بالاخره بعد از ماه ها تلاش و شرکت در چند دوره آموزشی مختلف و ارسال رزومه و پیگیری دیروز کارشناس منابع انسانی شرکت با او تماس گرفته و یک جلسه مصاحبه به زبان انگلیسی برای ساعت 9 صبح امروز ست کرده است. ساعت 8:50 دقیقه حمید جلوی ساختمان شرکت رسیده است، ساختمان بسیار بزگ و شیک که حدود 15 طبقه دارد و ظاهرا همه این ساختمان متعلق به این شرکت است حمید از درب گردان سمت راست وارد می شود یک لابی بزرگ با تعدادی مبل و صندلی برای حمید که محل کار فعلیش در میدان حسن آباد و در یک واحد 40 متری در طبقه سوم یک ساختمان قدیمی است این فضا کمی ناآشناست از همان ابتدا فضا برایش سنگین است و فضا و ساختمان او را گرفته است، نگهبان کارت ملی حمید را گرفته و هماهنگی لازم را انجام می دهد سپس خطاب به حمید می گوید: "طبقه یازده از آسانسور که خارج شدی دست راست واحد منابع انسانی" ،حمید سوار آسانسور می شود به طبقه یازده که می رسد احساس می کند دچار استرس شده است، حالت چهره اش تغییر کرده، بدنش شروع به عرق کردن می کند، در این حالت فعالیت کلیه هایش هم به شدت بالا رفته است و شدیدا نیاز به سرویس بهداشتی پیدا می کند قبل از اینکه وارد واحد مربوطه شود با سوال از نگهبان آسانسور محل سرویس بهداشتی را پیدا می کند ولحظه ای بعد داخل سرویس روبروی آینه در حال صحبت با خودش است :چرا استرس گرفتی پسر،اصلا نگرن نباش ، آروم باش تو نباید استرس داشته باشی اگر تو را در این وضعیت ببینند قطعا رد خواهی شد و مصاحبه دومی در کار نخواهد بود ، استرسش بیشتر می شود

حمید وارد یک لوپ بسته شده استرس بابت استرس و ...

آیا موقعیت هایی شبیه به این برای شما هم پیش آمده است :

شما در یک جلسه کاری یا رابطه عاطفی عصبانی شده و سخنانی را بر زبان آورده اید،که نباید می گفتید قبلا چندین بار دیگران به شما گفته اند که فرد عصبی ای هستید و زود از کوره در می روید ، اکنون شما از دست خودتان عصبانی هستید در واقع شما بابت عصبانیت خود عصبانی هستید واینکه شخصیتی عصبی دارید از دست خودتان عصبانی هستید .

شما وارد یک لوپ بسته شده اید عصبانیت بابت عصبانی بودن

شرکت شما به دلیل رکود اقتصادی حاصل از کرونا 178 نفر از پرسنل را تعدیل نموده و شما هم جزء آنها هستید شما شاد نیستید

در همین حال در تاکسی با راننده تاکسی بر سر یک موضوع بی ربط بحث می کنید راننده تاکسی به شما می گوید: " با یک من عسل هم نمیشه تو رو خورد " شما که همیشه انسان خنده رو و شادی بودید احساس بدی پیدا می کنید و با خودتان می گویید من چرا باید نارحت باشم و برای این ناشاد بودن احساس ناراحتی می کنید .

شما وارد یک لوپ بسته شده اید احساس غم بابت غمگین بودن

شما از یک رابطه عاطفی جدا شده اید و احساس تنهایی و بی کسی می کنید و شاد نیستید بابت این حس بد خود را شماتت می کنید و بابت این ناشاد بودن و احساس غم ، غمگین هستید.

خیر مقدم عرض می کنم به لوپ بسته احساسات جهنمی خوش آمدید.


شاید این حالت برای شما کم پیش آمده باشد شاید هم زیاد اما واقعا باید در چنین مواقعی چه کاری کرد

رسانه های اجتماعی این باور را به مردم القا کرده اند که داشتن احساسات منفی مثل ترس ، عصبانیت ، گناه و .. به صورت کلی مطلوب نیست .

شما وارد اینستاگرام خود می شوید فلان فوتبالیست را می بینید که یک قرار داد 10 میلیارد تومانی برای شش ماه بسته است پیش خود فکر می کنید من چند صد سال باید کار کنم تا این پول را در بیاورم .

هم کلاسی سابق خود را میبینید که به آمریکا مهاجرت کرده و با ماشین شاسی بلند گران فیمت در کنار دوست دختر یا دوست پسر آمریکایی خود استوری گذاشته است .

شما با انبوه عکس های شاد مردم مواجه می شوید یک در رستوران ، یکی در ویلای شمال و .. و ناگهان فکر می کنید آنها خیلی شاد هساتند و شما نیستید و در باره این که این حس نارحتی رو دارید احساس ناراحتی می کنید .

باز هم لوپ جهنمی شروع شد .

چگونه می توان از این لوپ بسته جهنمی خلاص شد؟

اول اینکه آرام باشیم و بپذیریم که این یکی از زیبایی های انسان بودن است و تعداد کمی ازموجودات روی کره زمین توانایی فکر کردن در مورد احساسات خودشان را دارند ، ما انسانها نه تنها می توانیم به موضوعات مختلف فکر کنیم بلکه می توانیم در مورد فکرهای خودمان هم فکر کنیم.

در نوشته به صورت به راه حل ها خواهم پرداخت.

این نوشته برداشتی آزاد و ایرانیزه شده از کتاب a subtle art of not giving a f**k است.



مثبت اندیشیافکار منفیفلسفه زندگیموفقیت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید