عوامل استرسزای بزرگ در زندگی – آنهایی که همه ما از آنها میترسیم که بدون شک بسیاری از ما در مقطعی از زندگیمان آنها را تجربه میکنیم – میتوانند دنیای ما را به یک چرخش تبدیل کنند و شخصیت ما و نحوه دیدن جهان را برای همیشه تغییر دهند. آنها همچنین این پتانسیل را دارند که در نهایت ما را قوی تر کنند، اگر بتوانیم یاد بگیریم که به مسائل کمی متفاوت برخورد کنیم. بگذار توضیح بدهم. . .
همانطور که می دانیم، استرس بخشی طبیعی از شرایط انسانی است – بخشی که بیشتر ما ترجیح می دهیم آن را حذف کنیم. برخی از افراد بیشتر از دیگران مستعد احساس استرس هستند و استرس به دلیل خلق و خوی، ویژگی های شخصیتی ذاتی و نحوه پاسخگویی به موقعیت های چالش برانگیز (مستقیم و غیرمستقیم) به ما آموزش داده شده است. برخی از افراد به طور طبیعی انعطاف پذیرتر هستند، در حالی که برخی دیگر نسبت به استرس حساس تر و واکنش پذیرتر هستند.
خبر خوب این است که اگرچه نمیتوانیم سیمکشی طبیعی خود را خنثی کنیم، اما مطالعات نشان میدهد که میتوانیم گامهایی برای بهبود انعطافپذیری خود برداریم.هشدار اسپویلر: یکی از این مراحل “تلقیح استرس” نامیده می شود.
اما قبل از اینکه در مورد اینکه چگونه میتوانیم انعطافپذیری خود را بهبود بخشیم و با استرسهایی که افراد با آن مواجه هستند مقابله کنیم، ابتدا باید بدانیم که آنها چیستند. در زیر ده عامل استرس زا در زندگی آورده شده است.
در سطح جهانی، این احتمالاً سخت ترین رویدادی است که باید از آن گذشت. وقتی یکی از نزدیکانمان می میرد، ما می توانیم احساسات بی شماری را احساس کنیم و به سختی جایگاه خود را در جهان بدون آن شخص در آن پیدا کنیم.
غم و اندوه یک فرآیند پیچیده است که برای همه یکسان نیست. کنار آمدن با مرگ یکی از عزیزان نیازمند صبر، درک و شفقت نسبت به خودمان است.
طلاق یا جدایی می تواند به دلایل زیادی از نظر روانی آسیب زا باشد، به طوری که بسیاری از افراد شوک، احساس ناتوانی، خیانت، سردرگمی و دلشکستگی را تجربه می کنند. درست مانند مرگ یک عزیز، تثبیت مجدد هویت خود در جهان می تواند دلهره آور باشد.
از هزینه مالی جابجایی، بر عهده گرفتن بار وام (گاهی اوقات برای اولین بار)، قرار گرفتن در یک محیط ناآشنا گرفته تا فرآیند خرید یا فروش واقعی خانه، جابجایی، خرید یا فروش خانه استرس ایجاد می کند. حتی آرام ترین مردم به طوری که 40 درصد از آمریکایی ها می گویند که خرید خانه استرس زاترین رویداد در زندگی مدرن است.[3]
این رویداد تغییر دهنده زندگی می تواند ما را به روش های چالش برانگیزی تحت تاثیر قرار دهد. توانایی ما برای امرار معاش و روشی که به آن عادت کردهایم بخشی از جامعه باشیم – و در آن مشارکت داشته باشیم – ناگهان میتوان زیر سوال رفت، بدون اینکه به عدم اطمینان در مورد آینده و ناراحتی از وابستگی به دیگران برای کمک/کاهش اشاره کنیم. استقلال.
از دست دادن شغل می تواند شبیه از دست دادن بخش بزرگی از هویت ما باشد، به خصوص در این کشور که اولین سوالی که هر کسی هنگام ملاقات از شما می پرسد این است که “چه کار می کنی؟”
از دست دادن شغل بر توانایی ما برای تأمین مایحتاج خود یا خانواده تأثیر می گذارد. این باعث ایجاد عدم اطمینان در مورد آینده می شود و می تواند ناامنی ما را افزایش دهد.
یک نوع استرسزای خوب، بله، اما ازدواج مدتهاست که برای بسیاری از ما یک تغییر است. یادگیری زندگی با شخص دیگری و عادت کردن به آنچه که عضوی از یک “زوج متاهل” است، از جمله افزایش انتظارات و مسئولیت ها، می تواند چالش برانگیز باشد.
به عهده گرفتن بار مالی بیشتر یا تصمیم گیری های بزرگ در مورد پول می تواند به هسته اصلی برخی از بزرگترین ناامنی ها و ترس های ما مانند کمبود و ارزش خود کمک کند.
علاوه بر این، احساس گرفتار شدن در شغل خود و همیشه احساس اینکه باید در مسیر حرکتی صعودی باشید تا از عهده تعهدات مالی خود برآیید، می تواند هر کسی را شب بیدار نگه دارد.
فکر کردن به بازنشستگی یکی دیگر از عوامل استرس زای “سرگرم کننده” است به این معنا که بسیاری از ما تمام زندگی خود را برای لحظه ای برنامه ریزی می کنیم که بتوانیم در نهایت بازنشسته شویم.
برای کسانی که این کار را انجام می دهند، این نیز نشان دهنده یک تغییر عمده زندگی و یک هویت جدید است. داشتن درآمد ثابت بیشتر و درک اینکه در نیمه دوم زندگی خود هستید می تواند دلهره آور باشد.
این نه تنها از نظر جسمی و روحی خسته کننده است، بلکه تلفاتی که می تواند بر مردم وارد کند بسیار زیاد است. با افزایش قابل توجه مسئولیت گاهی اوقات در تمام ساعات شبانه روز، بسیاری از مراقبان قادر به مراقبت کافی از خود نیستند و درها را برای انبوهی از مشکلات جسمی و عاطفی خود باز می گذارند.
چالشهای زیادی وجود دارد که میتواند در این دسته قرار گیرد، اما به نظر میرسد که موضوع فراگیر ریشه در احساس ناتوانی دارد.
از آنجایی که استرس بر روی افراد مختلف تأثیر متفاوتی میگذارد، بهترین راهحلها و استراتژیها نیز تا حدودی فردی هستند، به این معنی که هیچ دستور العملی برای همه افراد وجود ندارد. یک برنامه استراتژیک طراحی شده بر اساس هر فرد واقعا موثرترین راه برای مدیریت است.
توجه به این نکته مهم است که چگونه استرس روزانه خود را به خوبی مدیریت می کنیم، نشان دهنده این است که چگونه رویدادهای تغییر دهنده زندگی را مدیریت خواهیم کرد.
انجام عادات سالم و مداوم، اساس مدیریت استرس است. انتظار برای اجرای استراتژی ها تا زمانی که یک رویداد آسیب زا رخ دهد، کارآمدی آن استراتژی را سخت تر می کند.
من که کمی اهل تنیس هستم، دوست دارم از مقایسه حضور در فینال ویمبلدون و نیاز به زدن یک ضربه عالی برای پیروزی در مسابقه استفاده کنم. اگر سرویس ضربه خود را تا لحظه ای که به آن نیاز دارید تمرین نکرده باشید، چقدر موفق خواهید بود؟ احتمالا خیلی محتمل نیست، درست است؟
همین امر در مورد مدیریت استرس نیز صادق است. اگر منتظر بمانید تا استرسزاترین، آسیبزاترین و متحولکنندهترین رویدادها در زندگی اتفاق بیفتد و سپس سعی کنید عادتهای جدید را اجرا کنید، رسیدن به نتیجهای که میخواهید دشوارتر خواهد بود.
در اینجا 12 نکته برای مقابله موثر با عوامل استرس زا در زندگی آورده شده است.
آگاه باشید و به خود اجازه دهید احساسات خود را در مورد رویداد استرس زا پردازش کنید. این مهم ترین چیز برای شروع است.
همه این رویدادها می توانند احساسات بزرگی را برانگیزند. آگاهی از این احساسات و انتخاب یک خروجی برای آنها به شما این امکان را می دهد که در نهایت به جلو بروید. شاید شما کسی باشید که دوست دارید یادداشت برداری کنید، با یک دوست صحبت کنید یا احساسات خود را نقاشی کنید.
اگر مطمئن نیستید که چه چیزی ممکن است برای شما مفید باشد، چیزی را انتخاب کنید تا برای مدت کوتاهی (حتی پنج تا ده دقیقه) امتحان کنید و از آنجا شروع کنید.
خود گفتاری بخش مهمی از چگونگی تفسیر درونی استرس در زندگی مان است. روی احساسات/عواطف خود کار کنید (همانطور که گفتیم)، اما حواستان باشد که با گفتن چیزهای منفی و قضاوت آمیز به خودتان در مورد موقعیت یا نحوه مدیریت آن، استرس خود را افزایش ندهید.
تلاش کنید تا نظرات منفی را متوقف کنید، و در عوض کمی همدلی و مهربانی به خود نشان دهید، و در حین پشت سر گذاشتن این دوران استرس زا در زندگی خود را تشویق کنید – دقیقاً مثل اینکه دوست یا یکی از عزیزانتان را تشویق می کنید.
خوب غذا خوردن نه تنها به حمایت از سیستم ایمنی سالم کمک می کند، بلکه انرژی را نیز بهبود می بخشد و می تواند به تنظیم سطح کورتیزول کمک کند. تحت استرس قرار گرفتن باعث می شود که ما هوس غذاهایی کنیم که استرس ما را بدتر می کند (مانند شکر و غذاهای فرآوری شده). به جای آن باید غذاهایی را امتحان کنید که استرس و اضطراب را کاهش می دهند، مانند غذاهای غنی از پروتئین و غذاهای سرشار از ویتامین B.
یکی از بدترین کارهایی که می توانید در هنگام استرس انجام دهید این است که به خود اجازه دهید آب بدنتان کم شود. حتی کم آبی خفیف می تواند باعث ایجاد احساس اضطراب، افسردگی، کاهش انرژی و مشکل بیشتر در تفکر واضح شود.
این یکی واقعا سخت است زیرا بر خلاف هیدراته ماندن (که می توانیم خود را مجبور به انجام آن کنیم)، زمانی که چیزهای زیادی در ذهن دارید، خواب ماندن چندان آسان نیست. خواب بهتر با مدیریت راحتتر احساسات و حتی بهبود سریعتر از یک رویداد استرسزا مرتبط است.
برای اینکه شانس بیشتری برای موفقیت به خود بدهید، مراقب داشتن بهداشت خواب خوب باشید.
تحقیقات زیادی وجود دارد که از حرکت برای مقابله با استرس پشتیبانی می کند. نشان داده شده است که فعالیت باعث افزایش اندورفین، بهبود خواب، بهبود خلق و خو، پاکسازی ذهن و کمک به نفی اثرات منفی استرس می شود.
با محیط اطراف خود انتخاب کنید و این شامل محیط فیزیکی شما، افرادی که با آنها معاشرت می کنید، برنامه های تلویزیونی که تماشا می کنید یا اخباری که می خوانید نیز می شود. این یکی از اصول نوروپلاستیسیته است.
مغز ما مانند یک اسفنج است که آنچه را در معرض آن قرار می دهیم جذب می کند و دنیای درونی خود را از آنجا ایجاد می کند.اگر مغزتان را در معرض افراد و محیطهای آرام، آرام، دوستداشتنی، دوستداشتنی قرار دهید، آن را جذب میکند. اگر آن را در معرض مخالف قرار دهید، آن را نیز جذب خواهد کرد.
دانستن آنچه می توانید در زمان های استرس زا تحمل کنید بسیار مهم است. محافظت از انرژی خود، تعیین محدودیت ها و مرزها و پایبندی به آنها بسیار مهم است.
اشکالی ندارد که برای خودتان و آنچه نیاز دارید صحبت کنید. مردم خواهند فهمید. اگر این کار را نمی کنند، احتمالاً دلیل دقیقی هستند که شما باید مرزها را تعیین کنید.
مقداری ذهن آگاهی را در روز خود بگنجانید تا متمرکز شوید و از فشار خارج شوید. مطالعات نشان می دهد که ذهن آگاهی ساختار و فعالیت مغز را در مناطق مرتبط با توجه و تنظیم احساسات تغییر می دهد. ساختار مغز خود را برای بهتر شدن تغییر دهید.
با دیگران ارتباط برقرار کنید. گذراندن وقت با دوستان، خانواده، کلیسا، تیم تنیس، باشگاه باغ یا یک گروه حمایتی بارها و بارها به عنوان ابزاری موثر در مدیریت استرس نشان داده شده است، زیرا باعث افزایش احساس اعتماد، امنیت و راحتی می شود که باعث کاهش سطح بدن می شود. پاسخ به استرس.
دانستن انتظارات روزانه به کاهش اضطراب و استرس کمک می کند. علاوه بر این، روال ها می توانند سرگرم کننده باشند و سلامت کلی روحی و جسمی را ارتقا دهند.
و در نهایت، شگفتانگیزترین راه مقابله با استرس که علم میگوید ممکن است مهمترین باشد:
برخی از جدیدترین تحقیقات توسط استادیار روانشناسی استنفورد، آلیا کرام، انجام شده است. کرام توصیه می کند که برای داشتن ذهنیتی که استرس را در بر می گیرد، کار کنیم.
این کمی دیوانه کننده به نظر می رسد، درست است؟ در نگاه اول، احتمالاً بله. اما پذیرش استرس مهم است زیرا نحوه درک ما از استرس، نحوه واکنش ما را به آن دیکته می کند.
کرام توصیه می کند که سعی کنید باورهای متفاوتی را در مورد استرس ایجاد کنید، مانند 1) خود را قادر به مدیریت استرس بدانید، حتی بدانید که از چالش هایی که با آن روبرو هستید یاد خواهید گرفت و رشد خواهید کرد، و 2) استرس را بخشی عادی از زندگی تلقی کنید.
بسته به آنچه در مورد موقعیت استرس زا به خود می گویید، می توانید چیزی را ایجاد کنید که تلقیح استرس نامیده می شود. به نظر می رسد که مغز ما چندین ساعت پس از یک رویداد استرس زا، سیم کشی های سنگینی را انجام می دهد. این سیمکشی مجدد تأثیری در مغز ما ایجاد میکند که به ما کمک میکند دفعه بعد که یک اتفاق استرسزا رخ میدهد، مسائل را مدیریت کنیم.
همچنین شایان ذکر است، مطالعات نشان می دهد که وقتی استرس را مضر می بینیم، به احتمال زیاد به سمت روش های مخرب مقابله مانند الکل و مواد مخدر روی می آوریم.
متأسفانه، اگر شما یک انسان هستید، احتمالاً رویدادهای بزرگ تغییر زندگی را تجربه خواهید کرد. هیچ کس نمی تواند به طور کامل برای این موارد آماده شود، اما داشتن عادات روزانه خوب می تواند تحمل طوفان را کمی قابل تحمل تر کند.
گاهی اوقات، استرس می تواند طاقت فرسا باشد. لطفاً حتماً به پزشک خود بگویید که چه احساسی دارید و در صورت نیاز به کمک بخواهید.
منبع:LifeHack