ویرگول
ورودثبت نام
مهدی گوهری
مهدی گوهری
مهدی گوهری
مهدی گوهری
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

فقط یک امروز است که جهان هست

هرچه بزرگ‌تر شدیم، بیشتر به ضرورت زیستن در لحظه پی بردیم. این هم یک‌جور چاره‌جویی است در برابر رنج بزرگسالی؛ دانستن اینکه نمی‌شود روی قوس رنگین‌کمان سُر خورد و یا عروسک‌ها هرگز با ما صحبت نمی‌کنند و سرزمین پریان فقط درون قصه‌هاست. بزرگ می‌شوی و دنیا برایت ابعاد واقعی‌تری پیدا می‌کند، تو قد می‌کشی و جهان کوچک می‌شود. خوشبختی دیگر پیدا کردن گیاه جاودانگی نیست و باید آن را در تکه‌های پراکندۀ زندگی جُست. دستاوردها و موفقیت‌ها مدام تو را در دسته‌بندی‌های مختلف بالا و پایین می‌کنند و باز هنوز تو در جست‌وجوی چیز دیگری. لحظه‌های خرد و کوچکی که می‌آیند و نمی‌مانند و باید برای تجربه‌ی دوباره‌شان در برابر زندگی تسلیم شوی. تجربه‌ای که انگار همیشه ناقص و مخدوش است و ناچارت می‌کند به خدای چیزهای کوچک ایمان بیاوری و این شعر بیژن جلالی که انگار بیانیه‌ای برای این شکل از زیستن است؛

دیروز پایان جهان بود

و فردا نیز جهان به پایان می‌رسد

فقط یک امروز است که جهان هست

و در دست‌های من چون دانه‌ای می‌روید

دلنوشتهزندگی
۳
۰
مهدی گوهری
مهدی گوهری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید