مفهوم "خارج شدن از دایره ی امن" اهمیت قابل توجهی برای من داشته است، به ویژه در زمین تنیس. در تنیس، مانند زندگی، تنها راه پیشرفت این است که خود را فراتر از این دایرهی امن خودتون بکشید. اگر من همچنان با همان حریفان بازی می کردم و بدون چالش برای خودم آنها را مداوم شکست می دادم، فضایی برای بهبود وجود نداشت. من عمداً خود را در موقعیت های ناخوشایند قرار دادم، در برابر حریفان برتر از خود شکست خوردم و گاهی اوقات شکست های تحقیرآمیز را تحمل کردم. این تجربیات، با این حال، مسیر را برای بهبود من روشن کردند. یکی از جنبه های مثبت شکست خرد کننده 6-0، 6-0، درس تواضع و پیدا کردن انگیزه برای تهیه یک برنامه برای پیشرفت است.
همین اصل در زندگی شخصی و حرفه ای ما نیز صادق است. من فرصت های بسیار خوبی را فقط به خاطر اینکه در مورد اپلای برای یک شرکت خاص تردید کردم، از دست دادم، به خاطر ترس از رد شدن احتمالی. اگر آفر ارائه نشود چه اتفاقی می افتد؟ در واقع، هیچ چیز فاجعه باری رخ نمی دهد. این یک درس است که من اکنون می فهمم اما در گذشته نتوانستم آن را درک کنم. منطقه امن، منطقه مردگان است. شما چقدر زمان در داخل آن سپری کرده اید؟
بخش تریکی در مورد مناطق امن این است که مسئولیت فرار از آن فقط بر دوش شما است. دیگران نمی توانند فشار بیاورند، به شما مشورت دهند، یا شما را برای رهایی ترغیب کنند. حتی مربی یا منتور شما نمی تواند این کار را انجام دهد؛ آنها ممکن است تلاش کنند، اما در نهایت، وظیفه شماست که از نظر روانی خود را آماده کنید و برای چالش آماده شوید.