بعد از یک سال اومدم اینجا و به نوشته اولم نگاه میکنم. به هرکی نشون بدی ( حتی خودم که میبینم ) انتظار داره بعد از اون، حداقل یه روز در میون یه نوشته جدید میومد بالا. هه....
اشکالی نداره. من با خودم در حال صلحم. دیگه خیلی تعجب نمیکنم از این پشت گوش انداختنام. دیگه به خودم سرکوفت نمیزنم. تو سالی که گذشت یاد گرفتم نوع احساساتم بستگی به مدل و زاویه نگاهم به مسائل داره.
الان هم دوست دارم اینجوری به داستان نگاه کنم که وقتی بعد یک سال هنوز شور و شوق نوشتن در درونم فروکش نکرده و الان خیلی اتفاقی و بدون هیچ تعللی دارم مینویسم، یعنی باید بنویسم. سرخوردگی که نداره هیچ، میتونه شور و شوق دو چندان به همراه داشته باشه.
به هر داستانی میشه هرجوری که بخوای نگاه کرد و میشه هر حسی که بخوای گرفت. تو دوست داری کدوم رو انتخاب کنی؟؟!!