عصر طلایی
عصر طلایی
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

منت خدای را که ...


هنوز خیال می‌کنم که می‎‌تونم قلنبه سلنیه حرف بزنم. منت خدای را که ... وِل کن بابا؛ تو می‌تونی خیلی روان‌تر و بی‌غل و غش‌تر با خدا حرف بزنی.

حالا یکم خودمونی‌تر و راحت‌تر با خدا حرف می‌زنم...

خدایا ممنونم که به من نعمت سلامتی دادی، از اینکه می‌تونم راه بروم و ببینم، خیلی ازت ممنونم. تو مهربان، باگذشت و خیلی بزرگوار هستی. ازت ممنونم که در این صبح زیبا به من فرصت زندگی دادی و به خاطر تمام نعمت‌هایی که به من دادی ازت سپاس‌گذارم.

خداجون! ممنونم که به من دوستان خوبی دادی. من زیاد باهات حرف می‌زنم و همین که تو گوش می‌کنی برایم کفایت می‌کنه؛ آخه می‌دونی توی این دوره و زمانه، گوش شنوا کمه و همه فقط می‌خواهند حرف بزنند؛ ولی من حرف دلم را تنها به تو می‌گویم و برای اینکه خدایی به این مهربونی دارم از خودت بابات خودت تشکر می‌کنم.

خیلی دوستت دارم.

اردتمندت: مهدی

خدامناجاتنوشتنسپاسگذاریممنونم
جوانی خلاق با روحیه رسیدن به آگاهی که نوشتن را در جریان زندگی، روشنایی مسیر خویش می‌بیند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید