گویند عارفان هُنر و علم کیمیاست / وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست
فرخنده طائری که بدین بال و پَر پَرد / همدوش مرغ دولت و هم عرصۀ هماست
وقت گذشته را نتوان خرید باز / مفروش خیره، کین گُهر پاک بیبهاست
گر زندهای و مُرده نهای، کار جهان گزین / تن پروری چه سود، چون جان تو ناشتاست
تو مردمی و دولت مردم فضیلت است / تنها وظیفۀ تو همی نیست خواب و خاست
زان راه باز گرد که از رهروان تهی است / زان آدمی بترس که با دیو آشناست
سالک نخواسته است ز گمگشته رهبری / عاقل نکرده است ز دیوانه بازخواست
چون معدنست و عِلم و در آن روح کارگر / پیوند علم و جان سخن، کاه و کهرباست
خوشتر شوی بفضل و ز لَعلی که در زمی است / برتر پَری به عِلم ز مرغی که در هواست
و .....
از کلیات دیوان پروین اعتصامی - قصیده "هنر و علم کیمیاست"
دوست داشتم گزیدهای از قصیده پروین را براتون به اشتراک بگذارم و لذت شعر خواندن ابتدای صبح را به خودم و شما تاکید کنم؛ مطابق عادت روزانهای که صبحها برای خودم سرمشق کردم، شروع کردم به خواندن قصیدهای از پروین و باعث شد ذوق و شوقی که برای شروع روزم تداعی بشه.
این گُهرهای ناب هنر، حیفه که گوشه کتابخانهها خاک بخوره و کسی از وجود آنها استفاده نکنه.
توصیه میکنم که شعرخوانی را با ضبط صدای خودتون، امتحان کنید و بعد از آن، به صدای ضبط شدهی خودتون گوش کنید؛ یک تجربه خاصی برای شما خواهد داشت.
1402.04.21