رهبری توسعه یه محصول از ایده تا بهره برداری تجاری از اون، کار آنچنان ساده ای نیست. بخاطر همینه که وقتی میخوای به این ورطه وارد بشی و به قولی به جرگه مدیران محصول بپیوندی، بهتره مجهز باشی و خوب کوله بارت رو ببندی. اون قدیم ندیما، ابزارهای خیلی زیادی برای مدیریت صفر تا صد یه محصول وجود نداشت. اگر هم بود، برای مدیران محصول طراحی نشده بود و بیشتر ماهیت مدیریت پروژه داشت تا مدیریت محصول! اینکه میگم قدیم ندیما شنیدم، همچنین خودم قدیمی این کار نیستم :دی
یه نکته، مدیریت محصول با مدیریت پروژه زمین تا آسمون فرق میکنه که اگه عمری باشه توی نوشته های بعدی بیشتر به این موضوع میپردازیم (بعداً این نوشتار رو ویرایش میکنم، لینکش میاد دقیقاً همینجا)! چند سالی هست که ابزارهای خیلی خوبی برای توسعه و مدیریت محصول در دسترس هست. از تعیین استراتژی محصول گرفته تا توسعه ویژگی های محصول و قابسازی محصول یا wireframe. بطور کلی ابزار مورد نیاز برای یه مدیر محصول رو میتونیم در قالب دسته بندی های زیر معرفی کنیم. من در اینجا لیست بلند بالایی نمیارم و صرفاً سعی میکنم ابزاری که خودم استفاده کردم و مرسوم هست رو معرفی کنم. اگر یکی از خوانندگان عزیز ابزار بهتری رو میشناسه حتماً معرفی کنه که استفاده کنیم دور همی حالشو ببریم.
قبل از اینکه وارد این بخش بشم باید بگم که در یه سری از مجموعه هایی که فعالیت داشتم، مدیر محصول آنچنان مسئولیتی در قبال 3، 5 و 8 نداشته ولی مابقی موارد کم و بیش، با قدرت یا ضعف پیگیری می شده. ولی واقعیت به زبان خیلی ساده اینه که:
نقش مدیر محصول باید صفر تا صد یه محصول را بر عهده بگیره و مسئولیتش رو قبول کنه
این جمله به زبان خیلی ساده ای بود ولی اصلاً کار ساده ای نیست! به نظر من تنها دلیلش هم بخصوص در سازمان های بزرگ در دو کلمه خلاصه میشه: ارتباط مؤثر. فعلاً بیخیال اینکه چرا و کجا و چگونه ولی در نوشته های بعدی قول میدم برگردم و یه کوچولو بیشتر این مورد رو توضیح بدم. خب بریم سر اصل مطلب و ابزارهایی که قرار بود در قالب بخش بندی زیر معرفی کنیم:
1- تعیین استراتژی و ترسیم نقشه راه یا roadmap
واقعیت اینه که با توجه به تحریم و این داستانا، عملاً در این حوزه ابزار جامعی نیست که هر آنچه یه مدیر محصول نیاز داره رو باهم داشته باشه. برای اجنبیون در دسترس هست برای ما نیست. اگر هم باشه با قیمت ارز الان خیلی گرون در میاد و انصافاً نمیارزه. ولی من در نوشتارهای بعدی خودم (که لینکش رو قرار میدم دقیقاً همینجا، دوست داشتین بعداً سر بزنین!)، صرفاً میتونم کمی کمکتون کنم و قالب های خوبی که پیدا کردم و با کمی تغییر خودم استفاده کردم رو واستون قرار بدم. عمده این موارد در قالب یه فایل Excel، Word یا PowerPoint هستند.
حالا اصلاً چرا باید نقشه راه رو ترسیم کنیم یا استراتژی محصول رو بصورت مکتوب در قالب بصری یا هر قالب دیگه ای منتقل کنیم؟ نگاه کنین، عزیزانِ جان، برای اینکه شمایِ مدیر محصول بتونین به خوبی استراتژی و ویژگی های محصول و چشم اندازی که خودتون میدونین ولی بقیه نمیدونن رو به ذی نفعان به درستی منتقل کنین و تصور شفافی واسشون ایجاد بشه نیازمند خلاقیت، ابزار درست، بیان فصیح و منطق قابل قبول باشین. همه اینا زمانی محقق میشه که شما ویژگی های محصول و روایت کاربر (user story) رو خیلی قشنگ اولویت بندی کنین و ارزش های کسب و کاری محصول رو با تصاویر، با نمودارها و هر ترفند دیگه ای که بلدین رو به بهترین نحو ممکن انتقال بدین.
ترلو (Trello) و جیرا (Jira) از جمله ابزاری هستند که تیم های مختلف برای این مقصود ازش استفاده میکنن ولی اختصاصی برای اینکار طراحی نشدن و اگر ما ایران نبودیم و اینجوریا نبود مثلا میتونستین از Aha!، پروداکت پلن (ProductPlan)، کرفت (Craft)، رودمپ پلنر (Roadmap planner) یا رودمانک (Roadmunk) استفاده کنین.
یکم بخوام ملموس تر وارد این بحث بشم، باید بگم که نقشه راه محصول خودش شامل چند مؤلفه میشه. نقشه راه محصول، نقشه راه اهداف و چند مورد دیگه که توی یه نوشتار دیگه بهش میپردازیم (اگه دوست دارین بدونین باید همراهی کنین... به قول ما یزدیا، همینطَری نمِشَه خو یهویی بِگِم!). مثلا فرض کنین اگه شما چندتا محصول توی پرتفولیوی خودتون دارین و میخواین یه نمایش سطح بالا از تاریخ انتشارشون رو منتقل کنین، در قالب شکل زیر خیلی ساده میتونین اینکار رو انجام بدین. به این اصطلاحاً میگیم "نقشه راه پورتفولیو".
2- تحلیل یا analytics
بعد از انتشار محصول شما باید بتونین یه سری موارد رو رصد کنین تا در آینده بتونین بر اساس اون تحلیل بهتری روی نواقص محصول فعلی، نیازمندی ها و بهبودهای مورد نیاز انجام بدین. یکی از ابزارهایی که خیلی در ایران استفاده میشه و رایگان هم هست Google Analytics هست. با استفاده از این ابزار شما میتونین متوجه بشین ترافیک از کجا میاد، کاربران شما در کدوم صفحه، چقدر و کجا تعامل داشتن. کجا ریزش پیدا کردن و چه درصدی از کاربران رو تونستین در محصول خودتون حفظ کنین و در به نهایت هدف غایی محصول دست پیدا کنین که این هدف میتونه مثلاً فروش یه بلیت اتوبوس یا درخواست سفر درون شهری با تاکسی یا تکمیل یه فرم پرسشنامه ، فروش شارژ ایرانسل یا فروش یه کالا باشه. ابزار دیگه ای هم هستند که بعضی از اونها مثل Heap تا یه سقفی رایگان هستند و بعد از اون باید پرداخت کنین یا مثلاً اگر لوگوی این شرکت رو در فوتر یا هدر سایت خودتون قرار بدین میتونین از بخشی از قابلیت های اون بصورت کاملاً رایگان استفاده کنین. از جمله ابزارهای دیگه که بخوام نام ببرم Amplitude هست که برای درک بهتر تجربه کاربران از استفاده از محصول شما و بهبود اون میتونین ازش استفاده کنین ولی خب پولیه! یکی دیگه از این محصولات Segment هست که برای توسعه دهندگان تا 1000 کاربر رو میتونین باهاش بصورت رایگان رصد کنین. این یکی از بهترین ابزارهای موجود برای ایجاد شخصیت کاربران (user persona) یک محصول هست که پیشنهاد میکنم حتماً یبار استفاده کنین چرا که با این ابزار میتونین به مرور محصول خودتون رو برای کاربر شخصی سازی کنین و یا در زمان تعریف یه محصول جدید، بر اساس شخصیت کاربران در نهایت به نتیجه بهتری دست پیدا کنین. البته خود من خیلی خیلی وقته سراغش نرفتم. این محصول رو همچنین میتونین برای تجمیع داده های بدست اومده از مرجع های مختلف مثل موبایل، وب سایت یا سرورهای مختلف، نرم افزار CRM مورد استفاده در شرکت که احیاناً وب سرویس داره، سیستم های پرداخت و هر جای دیگه که داده برای شما تولید میکنه استفاده کنین. برای اطلاعات بیشتر درباره این محصول به اینجا سر بزنین.
چند مورد دیگه از این بخش باقی مونده که امیدوارم در آینده فرصت بشه و بابتش بنویسم. اگر نه میتونین از منابع استفاده کنین و خودتون بیشتر در این ارتباط بخونین. خیلی خلاصه بخوام بگم قراره موارد زیر رو خوبه بررسی کنین:
3- دریافت بازخورد از مشتریان یا feedback
4- طراحی و ایجاد wireframe محصول
5- آزمون تجربه کاربر از استفاده از محصول تولید شده
6- تعامل و همکاری بین ذی نفعان محصول
7- مدیریت وظایف و پروژه (task and project management)
8- استقرار محصول و user on-boarding (چرا بعضی وقتا اینقدر سخته یه واژه معادل درست حسابی پیدا کنی؟! یه دیکشنری مخصوص فضای دیجیتال و فناوری اطلاعات خوب خیلی جاش خالیه. هست ولی خوبش نیست! والا!)
منابع:
1- پنج ابزار مفید برای مدیر محصول های باهوش