من همه مکاتب و باورهای اقوام مختلف انسانها را نمی شناسم ولی درباره آنهایی که تا به امروز درباره شان چیزی خوانده ، شنیده یا دیده ام ، یک چیز مشترک یافتم و آن اینکه تقریبا همه ی آنها، انسان را در مرکز توجه خود قرار داده اند و برای نزدیک شدن به حقیقت یا آرامش یا برای فهمیدن دلیل وجود هستی و یا هر چیز دیگری، پیشفرض شان این است که ما انسانها باید سر از کار این هستی در بیاوریم ،چرا که ما از هر آنچه اطرافمان می بینیم برتریم ، چرا که توانسته ایم بر همه جمادات و نباتات و حیوانات چیره شویم و آنها را به تسلط خود در آوریم و اصلا هستی به وجود آمده تا در نهایت برسد به پیدایش موجودی به نام انسان . به نظر من این دیدگاه و این باور ، بزرگترین آسیب را به انسان وارد کرده است . اشکال این عقیده چیست ؟ اینکه وقتی تو خودت را نهایت و دلیل غایی هستی ببینی ، در مواجهه با نیستی خودت، دچار سردرگمی بزرگی خواهی شد . ما از مرگ و نیستی بقیه اجزای هستی کک مان هم نمیگزد . ما با مرگ یک کرکس ، با کشته شدن یک حشره ، با چیدن یک برگ گل نگران نمی شویم ولی در مواجهه با مرگ و نیستی خودمان پر از اضطراب می شویم ، چرا ؟ چون ما خود را چیزی ورای هستی میدانیم و نه جزئی از آن . با این تفکر ، فقط هست و نیست "انسان" است که اهمیت پیدا میکند . ولی اگر خودمان را هم بخشی از این هستی ببینیم ، متوجه خواهیم شد که ما نیز همچون بقیه اجزای هستی ، به سادگی می میریم و همانطور که ما از مرگ بقیه اجزای هستی دچار نگرانی نمی شویم ، بقیه اجزای هستی هم هیچ نگرانی بابت مرگ ما ندارند و اصلا این قاعده و قرار این جهان است که در لحظه ای می آیی و در لحظه ای دیگر خواهی رفت . من وقتی با این زوایه به موضوع مرگ فکر میکنم با خودم می گویم ، خب اصلا که چه ؟ این همه اجزای هستی مدام بیآیند و بروند که چه بشود ؟ اصلا دلیل پیدایش هستی چیست ؟ اگر من فرقی با این همه جماد و نبات و حیوان ندارم و اگر من هم مانند بقیه این اجزای هستی ، روزی دچار مرگ و نیستی میشوم ، ما موجودات این جهان ، اساسا چرا هست می شویم که روزی نیست شویم ؟ بعد از کلی کلافگی و سر درگمی در مواجهه با این پرسش ، به سوال دیگری می رسم ! به این پرسش می رسم که آیا اصلا نیستی وجود دارد ؟ کمی به این پرسش فکر کنید لطفا . آیا نیستی وجود دارد ؟ ...
هستی را که همه ما داریم تجربه می کنیم و به هر حال یک فهم و درکی از آن داریم ولی آیا نیستی هم وجود دارد ؟ آیا یک درخت بعد از قطع شدن ، از هست تبدیل به نیست می شود ؟ آیا هستی مدام در حال تبدیل شدن به نیستی است ؟ یا در حال تحویل از وضعیتی به وضع دیگر است ؟ تفکر حول این سوال و این مساله بماند برای نوشته ی بعدی .