MehdiJavadifard  مهدی جوادی فرد
MehdiJavadifard مهدی جوادی فرد
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

‌همین حالا زمان اجرای استراتژی پلتفرم است.

پلتفرم‌ها تنها متعلق به غول‌های فناوری نیستند. تجربه و تخصص صنعت، روابط قوی با مشتریان و تمایل به مشارکت می‌تواند به سایر شرکت‌ها در رقابت کمک کند.

پلتفرم‌ها صنایع را دچار ساختارشکنی کرده و شرکت‌هایی مانند Uber و Airbnb را نام‌آشنا نموده‌است. با تثبیت این مفهوم، شرکت‌های سنتی و کسب‌وکارهای معمولی به دنبال استفاده از استراتژی پلتفرمی برای نوآوری در محصولات و خدمات جدید و سازگاری با شرایط سخت رقابتی هستند.

بستر دیجیتالی محیطی است که گروه‌های مختلف را به هم متصل می‌کند و به اعضا اجازه می‌دهد از حضور دیگران منتفع شوند. اکسنچر پلتفرم‌های دیجیتالی را "عمیق‌ترین و جهانی‌ترین تغییر اقتصاد کلان از زمان انقلاب صنعتی" نامیده‌است. در بررسی از اکسنچر، نیمی از شرکت‌ها، پلتفرم‌ها را به‌عنوان محور اصلی استراتژی کسب‌وکار خود تعریف و چهل درصد آن‌ها از پلتفرم‌ها به‌عنوان یک عامل مهم یاد کردند.

چه به دلیل ترس از عقب‌ماندگی و چه تشنگی برای فرصت‌های جدید‌، در هر حال نقش پلتفرم برای ماندن کسب‌و‌کار است.

زمان مناسب برای کسب‌وکارها به‌منظور اجرای استراتژی پلتفرم اکنون است، به‌ویژه ازآنجاکه رقبای چابک‌تر این کار را قبلاً انجام داده‌اند. مارشال ون آستین، استاد دانشگاه بوستون می‌گوید: "سازمان‌ها اکنون باید اقدام کنند زیرا اگر چنین نکنند، رقبای آن‌ها خواهند برد! شرکت‌ها پشت‌سرهم به این مسیر می‌آیند و آن‌گاه دیگر شما باید خیلی سخت تلاش کنید تا شاید به‌زحمت بتوانید از رقبا جلوتر باشید."

پلتفرم‌ها فقط برای صنایع نوپا یا نوظهور نیستند - این مفهوم برای صنایع سنتی که در آن داده‌ها، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین می‌توانند محرک ایجاد تغییر باشند مزیت دارد. در حقیقت، هر مسئله‌ای که داده‌محور باشد و بتواند از مشارکت سود ببرد، موردی مناسب است.

توسعه پایدار نیازمند هوش بیشتر، تجزیه‌وتحلیل، هوش مصنوعی و ارزش بیشتری است که باید به اقدام‌هایی که انجام داده‌ایم افزوده شود. این یکی از محرک‌های بزرگی است که ما را تشویق می‌کند تا مهاجرت به سمت پلتفرم را تسریع کنیم، تا مطمئن شویم که این ارزش را ارائه می‌دهیم.

یکی از موارد مقاومت در برابر تغییر ماهیت به پلتفرم، خدمات دولتی بوده که تا حدی به دلیل چالش‌های مربوط به حریم خصوصی داده‌ها و هوش مصنوعی است. دولت‌ها آن‌قدر بر مالکیت مجموعه‌داده‌ها و فرایندهای کاغذبازی وسواس دارند که پلتفرم‌ها برایشان نامناسب جلوه می‌کنند و به همین دلیل به‌اندازه کافی چابک نیستند.

باتوجه‌به اینکه پلتفرم‌ها تحت سلطه غول‌های فناوری مانند اپل، گوگل، آمازون، مایکروسافت و فیس‌بوک هستند، طبیعی است که یک شرکت معمولی در مورد نحوه رقابت با آن‌ها سؤال کند. بااین‌حال، تجربه و تخصص صنعت، روابط قوی با مشتریان و تمایل به همکاری با شرکا، فرصتی را برای موفقیت شرکت‌هایی که غول فناوری نیستند ایجاد می‌کند. شرکت‌های پلتفرمی که با یک پلتفرم متولد شده‌اند نمی‌توانند همه صنایع را با همان عمق پوشش دهند. شناخت مشتری نقطه قوت شماست، این کار را با شرکای خود انجام دهید، چرا که این امر به تغییری اساسی در تبدیل به یک شرکت پلتفرمی کمک می‌کند.

باتوجه‌به اینکه موفقیت پلتفرم به همان اندازه که به رویکردهای مهندسی و فناورانه بستگی دارد، به فرهنگ هم بستگی دارد. برای سازمان‌ها مهم است که از حمایت و تعهد رهبری ارشد اطمینان حاصل کنند. طرح‌های اولیه را می‌توان در سطح پایه پرورش داد و آزمایش کرد، اما در واقع تعهد رهبری برای ارتقاء چشم‌انداز پلتفرم، تعامل با شرکای مناسب و جلب مشارکت در سراسر سازمان لازم است. این در مورد فرهنگ‌سازی و تغییر رفتارها برای ایجاد شیوه‌ای متفاوت از عملکرد و آغاز داده‌محوری است که باید انجام، حمایت و از بالابه‌پایین هدایت شود.

باتوجه‌به فاصله زیاد بین سرمایه‌گذاری در یک پلتفرم و کسب درآمد از طرح، تدبیر اقتصادی مربوط به پلتفرم یکی از سخت‌ترین مشکل‌ها است. بهتر است پلتفرم را در چارچوب یک ارزش پیشنهادی چندمنظوره پیش برده و رویکردهای چابک را برای تحقق سود دراسرع‌وقت به کار برد. این بدان معناست که در ادامه یک پلتفرم پایدار یا حداقل دوست‌داشتنی داریم که مشتریان را جذب کرده و ارزش بلندمدتی را عرضه می‌کند.

برای درک چشم‌انداز خود در مورد پلتفرم، باید یک معماری بلندمدت داشته باشید، اما درعین‌حال، بسیار چابک باشید و تلاش کنید تا دراسرع‌وقت به ارزش برسید.

هنگام تغییر مدل‌های تجاری، مهم است که گاو شیرده یا کسب‌وکار اصلی خود را از بین نبرید و بزرگ‌تر از دوره گذار به یک شرکت تک‌بعدی فکر کنید، چرا که سرمایه‌گذاری در شراکت‌ها و اکوسیستم‌های درست برای تحقق استراتژی پلتفرم لازم است. این مشارکت در مورد یک مدل تأمین‌کننده محور نیست که در آن پولی بابت دستمزد یا منابع محاسبه شود بلکه رویکردی متفاوت در مورد نتایج مشترکی است که همه از آن سود می‌برند.

منبع:

MIT Sloan School of Management

strategybusiness
Corporate Strategist | Business Analyst
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید