برای افزایش احترام و عزت از غیبت استفاده کن!
عبارت بالا، یکی از ۴۸ قوانین رابرت گرین در کتاب «۴۸ قانون برای بدست آوردن قدرت» است.
رابرت گرین، نویسنده و سخنگوی مشهور آمریکایی است که در شهر لُسآنجِلِس از ایالت کالیفرنیا در سال ۱۹۵۹ میلادی به دنیا آمد تا جهان را با نوشتههایش در زمینههای استراتژی، قدرت و فریب تکان دهد.
در ادامه ۵ قانون از کتاب «۴۸ قانون برای بدست آوردن قدرت» را برای کسانی که به دنبال قدرت و تأثیرگذاری بیشتری در زندگی و کسب و کار هستند، بیان میکنیم.
توجه! این قوانین کاملاً بیرحمانه اند، پس سعی کنید در جای درست از آنها استفاده کنید.
اگر ذغالی روشن بماند، مهم نیست چهقدر بر روی آن خاکستر بریزید؛ زیرا سرانجام آتش از زیر خاکستر بیرون میآید و در اثر نیمهکار بودن خسارت میبینید.
دشمن، خود را جمع و جور میکند و منتظر فرصت برای انتقام میماند. پس او را نابود کنید؛ نه فقط جسم او را، بلکه روحش را نیز از بین ببرید.
برای بدست آوردن پیروزی نهایی باید بیرحم و قاطع باشید.
- ناپلئون بُناپارت
اگر شما یک افعی را زیر پا له کنید ولی زنده رها کنید، ناگهان سر بر میآورد و با سمّ بیشتری شما را نیش میزند.
دشمنی که به حال خود رها کردهاید، مانند افعی نیمهجانی است که او را پرستاری کردهاید تا سلامت خود را به دست آورد.
شما حتماً فیلم شاهکار گلادیاتور (Gladiator) به کارگردانی ماهرانهٔ ریدلی اسکات (Ridley Scott) و بازیگری جانانهٔ راسل کرو (Russell Ira Crowe) را دیده و لذت برده اید.
ژنرال ماکسیموس، کسی بود که همه چیز خود را از دست داد، ولی با قدرتی که قاطعانه جمع کرد توانست سمّ خود را بر روی کومودوس (پسر مکّار امپراطور روم) بریزد، او را نابود سازد و انتقام خانوادش را بگیرد.
اگر نسبت به دشمنان خود بیرحم نباشید، هرگز امنیت نخواهید داشت و اگر در موقعیتی نیستید که آنها را از قلمرو خود برانید، حداقل از اقداماتی که بر ضد شما انجام میدهند، آگاهی پیدا کنید و تنها سلاح شما در این موقعیت، احتیاط است.
برای حفظ استقلال، باید دیگران به شما وابسته شوند و به شما نیاز داشته باشند.هر چه آنان بیشتر بر شما تکیه کنند، آزادی بیشتری خواهید داشت.
هرگز به آنّها آنقدر آموزش ندهید که بتوانند بدون شما کارشان را انجام دهند.
بازگردیم به فیلم گلادیاتور...
ماکسیموس با موفقیتهایی که در نبرد گلادیاتورها به دست آورد (و البته جنگهای زیادی که برای گسترش روم انجام داده بود) توانست مردم را شیفته و وابسته خود کند. مردم ارزش زیادی برای او قائل بودند تا جایی که او محبوبتر از امپراطور روم (کومودوس) نزد مردم شد و به دست آوردن محبوبیت مردم، یعنی قدرت!
پس مردمی که خواهان شادی و موفقیت هستند را به خودتان وابسته کنید و از هیچ چیز نترسید.
منظور از غیبت، عدم حضور است!
حضور زیاد ارزش را کم میکند و هر چه بیشتر در معرض دید باشید و بیشتر سخن بگویید، معمولیتر به نظر میرسید.
اگر عضو گروهی هستید، موقتاً و برای مدتی از آن گروه خارج شوید و غیبت کنید. این امر باعث میشود عدم حضور شما احساس شود، در مورد شما بیشتر صحبت شود و حتی بیشتر مورد احترام قرار بگیرید.
البته باید بیاموزید که چه هنگام از میان جمع خارج شوید. هر چه کمتر دیده شوید، ارزش شما بیشتر میشود.
در حدود قرن هجدهم، پدیدهای به نام تولیپ مانیا (Tulip mania) یا جنون لاله بوجود آمد که باعث شد گل لاله به چیزی بیش از یک گل زیبا تبدیل شود، سنبل و نشانه!
گل لاله نایاب شد و پیدا کردن آن دیگر ممکن نبود و این گل به اندازهٔ طلای هموزنش ارزش پیدا کرده بود.
باید این قانون را برای مهارتهای خود به کار ببرید و کاری که انجام میدهید را تبدیل به پدیدهای نادر و کمیاب کنید.
هر پیروزی کوچکی که از بحث کردن بدست میآورید، یک پیروزی روانی است؛ رنجشی که با عمل خود ایجاد میکنید، بسیار قویتر و بادوام تر از تغییر عقیدهٔ طرف مقابل است.
اگر با رفتار و کردارتان دیگران را وادار به تصدیق خود کنید، بدون حتی یک کلمه، کار پرقدرتتری انجام دادهاید.
نشان بدهید، صحبت نکنید!
فقط انجام بده...
بهترین شعار قرن ۲۰ از شرکت نایکی (nike) بود که توانست مصرف کنندگان را برای پوشیدن محصولات خود، بدون در نظر گرفتن سن، جنسیت، میزان آمادگی جسمانی و تناسب اندام متقاعد کند و نشان دهد این برند چیزی بیش از محصولات ورزشی است.
همچنین توانست از رقیب خود، یعنی ریبوک (Reebok) پیشی بگیرد و تفاوت خود را نشان دهد.
از خرد، دانش و نیروی دیگران برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنید. این همکاری نه تنها موجب صرفهجویی در زمان و انرژی شما میشود؛ بلکه سرعت و کارایی بیشتری در شما ایجاد میشود.
سرانجام آنهایی که به شما کمک کردهاند، از یادها رفته و شما در خاطرهها میمانید.
این قدرت را میتوانید در طبیعت ببینید...
حیواناتی وجود دارند که از شکار و کشتار دیگر حیوانات تغذیه میکنند؛ مانند کفتارها و کرکسها.
آنها انرژی خود را تلف نمیکنند؛ زیرا یاد گرفتهاند باید صبور باشند تا موجودات دیگری کار شکار را برای آنها انجام دهند.
معنای این قانون این است که یاد بگیرید از دیگران کمک بگیرید و آنها را به کار کردن وادار کنید اما امتیازات را خودتان جمع کنید. آنوقت شما مظهر قدرت خواهید شد.
هیتلر، ناپلئون بُنا پارت، دونالد ترامپ، لری پیج، جف بزوس، هنری فورد، شکسپیر ...
آیا شما فرد قدرتمند و مشهوری را میشناسید که از این قانون استفاده نکرده باشد و قدرتمند نشده باشد؟
این قانون، کاربرد دیگری هم دارد:
شما میتوانید از ذخایر دانش و خرد گذشتگان و دیگران استفاده کنید.
ایزاک نیوتون، این روش را «ایستادن بر شانهٔ غولها» نامیده است؛ چرا که ایزاک در کشفیات خود، از دستاوردهای دیگران بهره برده است. بخش عمدهای از نبوغ او به عقیدهٔ خودش در استفاده کردن از ایدههای دانشمندان عصر باستان، قرون وسطی و دورهٔ رنسانس است.
شکسپیر، موضوعات، کاراکترها و حتی محاورههای خود را از پلوتارک (Plutarch) کِش رفته بود؛ زیرا میدانست کسی با نوشتههای روانشناسانهٔ پلوتارک (Plutarch) آشنایی ندارد.
انسانهای نادان، همه چیز را از طریق تجربهٔ خودشان میآموزند؛ اما من ترجیح میدهم که از تجربهٔ دیگران استفاده کنم.
- بیسمارک(Bismarck)
آیا با این قوانین موافقید؟
به نظر شما چه چیزهای دیگری برای بدست آوردن قدرت وجود دارد؟
نسخهٔ شسته رفتهتر رو از سوخت جت ببینید.