مهرداد
مهرداد
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

به قیمت یک لیوان چای

لیوان چای را لمس میکنم، گرمای لذت بخش اونو در تمام وجودم احساس میکنم. درونم برافروخته ست انگار هنوز یکم از خشم درونم وجود داره ؛ شاید براتون جالب باشه خشم از چی؟ شایدم جالب نباشه! اصلا چه فرقی میکنه که موقع عصبانیت کسی سمتت میاد یا نه؟ اگر هم انقدر خوش شانس باشی که یه نفر از اطرافیان حواسش بهت باشه بازم فرقی به حالت نمیکنه. خشم مثل لیوان قهوه نیست که بخوری و تلخیش و درونت حل کنی ، مثل جزر و مد دریا میمونه اولش شاید قابل کنترل باشه و بتونی با چشم ببینی ولی فقط چند لحظه براش کافیه تا درونت و پر بکنه.

شاید الان که عصبانیم بتونم بهتر خشم و ببینم و بشناسم، چقدر امکان داره توی روز عصبانی نشید؟

برای عصبانیت لازم نیست حتما یکی یقتون و بگیره و بدترین الفاظ و وقتی که داره توی چشماتون نگاه میکنه فریاد بزنه!

یه وقتایی دلایل حال بد ما خیلی چیزهایی کوچیکتریه که وقتی روی هم تلنبار میشه ازش یه غول بی شاخ و دم یه افعی دوسر شایدم یه اژدهای آتشین بسازه، البته نه از اون غول و افعی و اژدهایی که وقتی بچه بودیم باهاش مارو میترسوندن نه! خیلی بزرگتر یه وقتایی از صبح که بیرون میری رانندگی بد دیگران کلافت میکنه یا دیدن اینکه اشغال از ماشینشون بیرون میندازن بهم ت میریزه، مخصوصا اگر مثل من نسبت به رد شدن از روی ته سیگاری که ماشین جلویی از پنجره بیرون انداخته و تو الان مجبوری با ماشین از روش رد شی فوبیا داری.

حتی اگر اینا هم هنوز حالت و بد نکرده عجله نکن روز همچنان ادامه داره و تو محکومی که با آدمایی که بلند بلند با تلفن حرف میزنن یا بی ملاحظه توی تاکسی و مترو میشینن یا حتی صبح بدون و مسواک زدن از خونه بیرون اومدن الان 30 سانتی متری بینی تو ایستادن به همزیستی ادامه بدی. آره دلایل برای بهم ریختنت همچنان تا شب ادامه داره. اما دوست من من نمیخوام با تعریف این اتفاقاتی که مجبوری هر روز از کنارش رد بشی بازم حالت و بد کنم.

من میخوام دعوتت کنم به یه لیوان چای گرم.


دستت و دور لیوان حلقه بزن یه قلوپ چای رو تا اعماق وجودت دنبال کن به این فکر کن اونی که داره بد رانندگی میکنه شاید اورژانسی باید خودش رو به جایی برسونه یا اونی که ته سیگارش و بیرون میندازه اون ته سیگار از دستش رها شده و بیرون افتاده(جدا از اینکه فوبیا از این مسخره تر مگه داریم؟)

آدمایی که ما توی روز میبینیم شاید فقط یکبار کار اشتباهی و انجام دادن و ما درست همون لحظه اونجا بودیم ؛ برای خیلی از ما هم پیش اومده که یه وقتی یه کاری رو اشتباه انجام بدیم شاید نفر کناری و برنجونیم. پس بهتره اعصاب خودمون با یه درمان ساده مثل لیوان چای کنترل کنیم و بدونیم احترام یک زنجیره ی بزرگه که از شخص خودمون شروع میشه...

لیوان چایچایفرهنگاحترام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید