mehrsa.latani
mehrsa.latani
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

کِرِم می‌خواهی چه‌کار بچه؟


دخترک چوپان گله‌ای بود که وسط دشتِ دراَندشت، صدای دَلنگ‌دَلنگِ زنگوله‌هایشان می‌آمد. سلام کردم و تا آمدم روی یک سنگ یله بدهم و باهاش گپی بزنم، پرسید: «خاله کِرِم نداری به پوستم بزنم قشنگ بشه؟» توی دلم لعنت فرستادم به بُردِ جامعه‌ مصرفی و گفتم: «پوستت به این خوشگلیه که. کِرِم می‌خوای چی‌کار؟ کَک‌مَک‌ خیلی هم بانمکه.» عجیب نگاهم کرد و رفت سراغ کارِ خودش. فکر کردم آن‌چه الآن برای ما لَوَند و به قولی هُورنی است، برای صدسال پیش‌مان مصداق ریغو بودن، بوده‌است. یا مثلاً یادم است دبیرستانی که بودیم، فُکُل ضریب تناسب خوبی داشت با میزانِ جذابیت. واقعاً هم وقتی کله‌صبح فُکُل را به‌صورت حجیم بالا می‌دادیم و در آینه نگاه می‌کردیم، توی دل‌مان قرص می‌شد که: «چه‌قد خوشگل شده‌ایم.» الآن فُکُل در کتگوری «جوادبودن» جای‌گاه ویژه‌ای دارد.
به دخترک دروغ نگفته بوده‌ام یا محض دل‌خوشی حرفی نپرانده بودم. واقعاً قرصِ دایره‌وارِ عنبیه‌اش و دیدنِ کَک‌مَک‌هایش از نزدیک، برایم جذاب بود. پوستِ آفتاب‌خورده و انحناهای صورتش به نظرم خیلی هم زیبا بوددخترک، چوپانِند. راستش گاهی که با آدم‌ها حرف می‌زنم، حواسم بیش‌تر از آن‌که به حرف‌ها‌یشان باشد به چین و چروکِ بکر صورت‌شان جمع می‌شود. واقعاً جذاب نیستند این سوراخ‌های روی پوست؟ این لکه‌های باقی‌مانده از آبله‌مرغانی در کودکی؟ این چین‌هایی که وقتی می‌خندیم زیر چشم‌‌-و-چال‌مان می‌افتند؟ حیف نیست نتوانیم به خاطر بیاوریم فُرم ناخن‌های عزیزان‌مان چه‌جوری بودند؟ یا چندتا خط روی پیشانی می‌اندازند وقتی باهیجان حرف می‌زنند؟
کِرِم می‌خواهی چه ‌کار بچه؟


اجتماعیزیبایی‌شناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید