ویرگول
ورودثبت نام
مهدی داورپناه
مهدی داورپناه
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

اصلا ولش کن ...

همین دیروز پریروز بود.
گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به حسن. گفتم: حسن شنیدی این یارو ماسکه (ایلان) داره رو یه
تراشه کار می‌کنه که قراره بزارنش تو مغزت؟
حسن گفت: نه! خب بعدش چی میشه؟
هیچی دیگه، انگاری با این تراشه های مزخرفه
توی سرت دیگه نیاز نیست حرفاتو به زبون بیاری.
فرکانسی ارتباط برقرار میکنی. ترسناکه، مگه نه؟
حسن خندید و گفت: خوبه که دیوونه.
چی چی رو خوبه پسر؟!
میدونی دنیا چقدر سیاه میشه؟
تصور کن آخر هفته رفتی مهمونی، هفت هشت
نفر تو یه اتاق خیره شدن به هم و حرف زدن یادشون رفته...
+ خب خیلی جاها هم به درد می‌خوره.
_ مثلا؟
+ فکر کن یکی رو دوست داری و نمیتونی زبونی بهش بگی.
_ خب همینا عشق رو میسازه، نباید دستکاریش کرد!
+ با تعجب پرسید: اینا اجباریه؟
_ فکر نکنم، ولی شاید یه روزی اجباری شد.
+ بیخیال بابا، من مطمئنم هیچوقت همچین چیزی اتفاق نمیفته.
_ صد سال پیش هم وقتی از اینترنت برای کسی حرف میزدی همینو می‌گفت.
+ خب حالا؛
_ میگن ده سال دیگه هر زبانی رو میتونی به راحتی فقط در چند دقیقه‌ یاد بگیری.
+ چطوری؟!
_ برنامشو می‌ریزی رو تراشه‌ی توی سرت.
+ خب همه‌ی آموزشگاه‌ها، وبسایت ها، اپلیکیشن ها
و دبیر های آموزش زبان از کار بیکار میشن که!
_ دیگه همینه که هست...!
با بدخلقی گفت: ولش کن پسر، حالمونو بد کردی.
یکم از چیزای خوب حرف بزن.
_ باشه بگذریم.
+ کار و بار چطوره؟
_ بد
+ اِ چرا؟!
_ هفته‌ی پیش یکی پولمونو بالا کشید.
+ ای بابا، کی؟!
اون یارو کچله بود، مربی فوتباله،
+ یادم نیست!
_ بابا همون تهرانیه دیگه.
+ امممم، نوچ!
_ باباش سپاهان بازی کرده بود.
+ یادم نمیاد.
_ چقدر تراشه‌ اینجا به درد میخوره !
.
- مهدی داورپناه ✍️
عکس: محمد عباسپور ?
.

| یک عدد اهل هنر ?️???? |
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید