میدونین من یه اخلاق بد دارم؛ پوستم عین کرگدن کلفته ها! هیچی بهم برنمیخوره! اگرم بخوره به روی خودم نمیارم؛ میخندم و رد میشم؛ انگار نه انگار! ولی فراموش نمیکنم؛ و نمیبخشم؛ و یه روز یه جایی کاسه صبرم که لبریز شه فوران میکنم و طوری برج زهرمار میشم که همه رو شوکه میکنم.
خب باید اعتراف کنم الان که آروم شدم پشیمونم. خراب کردم. بدم خراب کردم. میدونی درد داره که عزیزترین آدم زندگیت_که برای من میشه مامانم_ نقطه ضعفت رو به روت بیاره! بعدم بگه شوخی بود! آدما گاهی بی سروصدا لا به لای همین حرفا و شوخی های روزمره میشکنن:)
الانم فکر کنم باید برم معذرت خواهی؛ هر چند اونی که مدت هاست داره باهاش "شوخی" میشه منم!