ویرگول
ورودثبت نام
Melika:)
Melika:)
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

همه چی درست میشه؟!

این روزا دو نفر توی وجودم زندگی میکنن. ملیکای خسته و ملیکای امیدوار. ملیکای امیدوار وجودم ملیکای خسته رو به دوش میکشه. بزک دوزکش میکنه. عصا میده دستش که بتونه کمر راست کنه. ملیکای امیدوار میگه دنیا هنوز قشنگیاشو داره. میگه بخند. میگه خوب باش. ملیکای خسته ولی از همیشه داغون تره.فعلا ملیکای امیدوار با وجود ضعیف‌تر و کمرنگ تر بودنش تونسته ملیکای خسته رو سر پا نگه داره. ولی نمیدونم تا کی زورش برسه. همین روزاست که ملیکای امیدوار کم بیاره و دود شه بره هوا. و ملیکای خسته تنها شه. دیگه کسی نباشه عصا بده دستش. دیگه کسی نباشه ماتیک بزنه به لبای این پیرزن خسته. دیگه کسی نباشه یه لبخند مصنوعی مسخره بنشونه رو لباش. میترسم از اون روز. این ملیکای امیدواری که داره روز به روز کمرنگ تر میشه باقی مونده‌ی منه. نمیخوام از دستش بدم ولی توانی هم برای حفظش ندارم. به هرحال با خودم زمزمه میکنم "همه چی درست میشه"

تراوشات ذهن شلوغ یه دختربچه که داره بزرگ میشه...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید