ویرگول
ورودثبت نام
melikam
melikam
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

سرد و اشکبار

خستم ازین ادمهای فقط ادا از ادمهایی که فقد ادا در میارن و به ظاهر هستن درحالی ک وجود ندارند و خالی و پوچند،چیزی یا حتی کسی نیست که دردهام و این رنج توی سینم رو براش بازگو کنم تا از این مرداب نجاتم بده، خستم دلم میخاد کنار آدمهای مهربون تری بودم که قلبشون درسته ذات دارن و بی باک ازین دنیا میرن،نمیدونم چقد میگذره از اخرین باری ک بهم خبر فوت یه عزیزی رو دادن، فهمیدم همه میرن بدون اینکه هیچ چیزی از این دنیا ببرن، ذره ای مال، ذره ای خاطره و یا هیچ دارایی دیگری، تنها چیزی ک از اونها خارج میشه و میره روحشونه، روحی که شاهد همه چیز بوده، شاهد تک تک درد هایی که کشیده تک تک دفعه هایی که قلبش شکسته یا شاید مملو از عشق و شادی شده،امروز کسی رو از دست دارم که محدودخاطراتی ازش به یاد میارم، این خانواده میشد درست باشه ولی نشد، نه نه این درست نیست نخاستن ،"نشد"کلمه درستی نیست چون به نظر من عشقی که میتونیم به یه نفر بدیم همیشه شدنیه، عشق چیزی نیست که کسی بخاد پسش بزنه یا ردش کنه ، همیشه سعی کردم ادم خوبی باشم که بقیه رو دوست داره حتی اونایی که بهش بدی کردن و یا ب هر دلیلی باعث آزردگی خاطرت شدن، قلبم درد میکنه از ادمایی که قدر چیزایی که دارن رو نمیدونند و البته این مورد برای خودم هم صدق میکنه اما من همیشه نهایت تلاشمو میکنم تا از کسایی که دارم خاطرات خوبی بسازم توی قلبم که یاداور اون ادم باشن برا من، ولی خب این همیشه کافی نیست نمیدونم غم بعدی ای که قراره قلبم رو محاصره کنه چیه و یا حتی قراره چه زمانی اتفاق بیافته ولی امیدوارم اون روز هیچ پشیمونی ای نداشته باشم از اینکه چرا اینکارو نکردم یا...
دیگه هیچ کلمه ای توی بندو بساطم ندارم که بگم لطفا قدر همو بدونید،لطفاً لطفاً لطفاًاا??




درددنیاعشقآدمهای مهربون‌تریتسلیت
?‹ فردایی بنویس که شکل امروز نباشد. ^^ ›?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید