ویرگول
ورودثبت نام
ملیکا اله یاری
ملیکا اله یاریملیکا اله‌یاری نویسنده،شاعر و منتقد فیلمِ ایرانی ست.کتاب‌های او عبارتند از کیهانه-آژفنداک-دیدار با زوفا و خانه‌های قایقی-شکیبایی شعله. اینستاگرام من برای ارتباط و همراهیِ بیشتر: __melika__allahyari
ملیکا اله یاری
ملیکا اله یاری
خواندن ۴ دقیقه·۲ روز پیش

نقد فیلم آن دیگری

فیلم داستان زندگی زن ترنسی به نام کیمیا ست و روایتگر رنج‌های مختلفی ست که او به عنوان زن ترنس در جامعه حس می‌کند.

من سالها‌ست در رابطه با افراد ترنس مطالعه می‌کنم اما این فیلم، اولین فیلمی بود که درمورد افراد ترنس بر پرده‌ی سینما دیدم.

پیش از شروع نقد فیلم، می‌خواهم توضیحاتی ابتدایی و مختصر در مورد افراد ترنس بدهم...(ترنسجندر یا تراجنسیتی، افرادی هستند که بیان جنسیتی آن‌ها در زمان حال با جنسیتی که در هنگام تولد به آن‌ها نسبت داده شده متفاوت است.

ترنسِ زن، به مردانی گفته می‌شود که دارای روحیه‌ی زنانه هستند. در واقع بدن آنان مردانه است اما تمایلات آنان زنانه است.

این افراد اغلب توسط انسان‌های ناآگاه مورد تمسخر قرار می‌گیرند و مورد جنایاتی قرار می‌گیرند که به خاطر تنفر عده‌ای نسبت به آنان است. عده‌ی کثیری این افراد را دارای اختلال روانی می‌دانند و فشارهای سنگینی بر آنان وارد می‌کنند تا تمایلات خود را پنهان کنند.در حقیقت از آنان می‌خواهد دقیقا مطابق قوانین تفکیک جنسیتی عمل کنند. به همین علت تعداد جراحی‌های تطبیق جنسیتی در کشور هایی که فرهنگ و قوانین سختگیرانه هستند، بیشتر اتفاق می‌افتد.از جمله نشانه‌های بیشتر دیده شده در افراد ترنس عبارتند از : نارضایتی از جنس و جنسیت خود،گاهی سردرگمی،تجربه‌ی مخالفت اطرافیان با آنان، سختی در انتخاب طرز پوشش شان در جامعه، حالت‌های ناراحتی یا افسردگی یا گوشه نشینی و... بسیاری از افراد ترنس ممکن است حتی بعد از عمل تطبیق جنسیت، به علت تُن صدا، فرم بدن و بلند و کوتاهی قد در جامعه مشکلاتی داشته باشند.)

کیمیا، شخصیت اصلی فیلم، حمایت تمام افراد خانواده‌اش را دارد به جز پدرش.

پدرش هرگز با هویت جدید او کنار نیامده و او را از خانه بیرون کرده است و در تمام مکالماتشان به این اشاره می‌کند که فرزندی به نام او ندارد و از رفتار او در جامعه شرمنده است.

پدری که البته در جاهای دیگر فیلم هم نشان می‌دهد که عمدتا سیگار کشیدن، داد زدن و خشونت کلامی را تنها راه حل مشکلات می‌داند.

به خاطر حضور این پدر در خانواده، کیمیا مجبور است یواشکی با خانواده اش دیدار کند و تا حد زیادی حمایت خانواده اش را از دست بدهد.

برادر کیمیا، کیان بیشتر از دیگران به او کمک می‌کند اما با این حال مشکلات کیمیا تنها به اینجا ختم نمی‌شوند.

او در کاریابی و اشتغال به کار با مشکل مواجه است و عمدتا هرجا می‌رود با سو استفاده های جنسی مواجه می‌شود. به طرز بسیار کوتاه و غیر مستقیمی یکی دو بار در فیلم اشاره شد که کیمیا مثل بسیاری از افراد ترنس شاید به خاطر مسائل مالی به دام تن‌فروشی بیوفتد.

کیمیا از این می‌ترسید که وارد رابطه‌ی عاطفی شود و خود را ناتوان از این می‌دید که وارد یک رابطه‌ی عاشقانه شود خصوصا شاید به این علت که هنوز عمل تطبیق جنسیت را انجام نداده بود...

احتمالا کیمیا هر بار از طرف مردی پیشنهاد آشنایی دریافت می‌کرده ترس از این را داشته که اگر مرد بفهمد او یک زن ترنس است، چه واکنشی خواهد داشت؟ در حقیقت او همواره از برملا شدن خودِ حقیقی اش نزد دیگران واهمه داشت و انگار تنها در دایره ‌ی نزدیکانش توانسته بود خودش را افشا کند.

مشکلات دیگری نیز هستند که کیمیا مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کند :

مثلا آن زن همسایه که در کوچه کیمیا را دید و شروع کرد به داد و بیداد و فحاشی رابه خاطر بیاورید...

همان‌گونه که چکاوک(معشوقه ی سابق کیان) بیان کرد، کیمیا بسیار تنها بوده و به تنهایی باید بار مشکلاتش را به دوش بکشد.

در بخشی هایی از فیلم‌ به مسائل یک زن ترنس مانند: هورمون تراپی و تاثیرات قرص‌ها، زنانه پوشی،مهاجرت، مشکلات مالی و ... اشاره شده است.

//سکانس‌های درخشان( عمدتا احساسی و برانگیزاننده‌یِ روان)در فیلم:

۱-جایی که کیمیا می‌خواست به دیدار خانواده اش برود چون عروسی خواهرش نزدیک بود و نمی‌دانست دقیقا با چه نوع پوشش و ظاهری باید حاضر شود.

۲-جایی که یکی از دوستانش به اشتباه جای کیمیا او را کاوه صدا کرد.(اسم پسرانه‌اش که در بدو تولد به او نسبت داده بودند.)

//چیزی که از فیلم برایم جالب بود:

حضور چکاوک در بسیاری از سکانس‌های فیلم؛ که به نظر من حتی اگر این شخصیت کلا از فیلم حذف می‌شد، خللی در داستان وارد نمی‌شد.

//شخصیت های فرعی فیلم که اتفاقا جریان زندگی شان حرف های زیادی برای گفتن داشت:

اول کتایون، خواهر کیمیا و دوم برادرش کیان.

کتایون درگیر مشکلات خرید جهیزیه بود و خانواده و به خصوص برادرش اصرار داشتند که او نباید برای خرید جهیزیه از همسرش کمک بگیرد و جهیزیه باید به طور کامل توسط خانواده‌ عروس خریداری شود!( همچنان من نمی‌فهمم که چرا دو آدم بالغی که تصمیم به ازدواج گرفته اند نباید دست در دست یگدیگر و مشترک همه چیز را تهیه کنند و اگر نیاز به کمک بود از خانواده‌ هایشان کمک بگیرند. این جداسازی خانواده عروس از خانواده داماد واقعا مسخره است زیرا که ازدواج یعنی پیوند و اتصال.)

دوم کیان که درگیر مشکلات مالی است. هم تدریس می‌کند هم مسافرکشی اما دخل و خرجش جور درنمی‌آید و مانند بسیاری از پسر های بزرگ خانواده باید مسئولیت سایر اعضای خانواده را نیز به دوش بکشد!

به عنوان نکته‌ی پایانی نقاط قوت فیلم را بازی خوب مینا وحید در نقش کیمیا و امین زندگانی در نقش کیان می‌دانم.

قطعا همه‌ی ما نیاز داریم تا درباره‌ی این افراد، بیشتر بخوانیم،ببینیم و بدانیم و بهتر با آنان رفتار کنیم.

نقد فیلم
۰
۰
ملیکا اله یاری
ملیکا اله یاری
ملیکا اله‌یاری نویسنده،شاعر و منتقد فیلمِ ایرانی ست.کتاب‌های او عبارتند از کیهانه-آژفنداک-دیدار با زوفا و خانه‌های قایقی-شکیبایی شعله. اینستاگرام من برای ارتباط و همراهیِ بیشتر: __melika__allahyari
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید