ملیکا اله یاری·۱۶ روز پیشاشعار ملیکا اله یاریاز هلال تا بدر شدنشراه زیادی پیموده بودْ ماه!حالا نشسته بودو از بالاسیاهیِ شبِسایه افکنده بر شهر رانظاره میکرد.تو گویی دویده بود؛زیاد هم د…
ملیکا اله یاری·۱ ماه پیششعر نوبر صندلیِ سردی، به خوابی گرم فرو میروم. گردشِ آرامِ کلید، پلکهای خسته ام را از هم میگشاید. نگاهمْ از پنجره محیط را می کاود. غروب در آسمانْ…
ملیکا اله یاری·۳ ماه پیشدیدار با زوفا"سراپا خیس از عشق و باران، پاسخشان را چه خواهی داد اگر بپرسند، آستینت را کدام یکْ تر کرده است"؟ مقدمهای زیبا از شاعر گرانقدر عباس صفاری