ملیکا اجابتی
ملیکا اجابتی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

از دست دادن!

از دست دادن سطوح مختلفی دارد. می‌تواند از گم کردن پاک‌کن مورد علاقه‌ات شروع شود و به مرگ عزیزی ختم شود.

اما تمام از دست دادن‌ها غمگین‌اند و شاید خشمگین! هر چقدر از دست می‌دهی از کوچک تا بزرگ، باز هم عادت نمی‌کنی. مثلن نمی‌توانی بگویی خب من که شخصی به این مهمی را در زندگی‌ام از دست داده‌ام، حالا از دست دادن فلانی یا بهمان چیز که اهمیتی ندارد!

به ظاهر می‌توانی این را بگویی و ژست آدم سردی را بگیری اما در اعماق وجودت این گونه نیست. این از دست دادنی جدید است. تو فقدانی دیگر را احساس می‌کنی و نیازمند به سوگ نشستن برای آن هستی.

دیده‌ای بچه‌های کوچک وقتی ماهی قرمزشان هم می‌میرد، می خواهند آن را خاک کنند؟ برایشان غمگین می‌شوند و مراسم سوگواری به جا می‌آورند؟ در حد خودشان حتا گریه هم می‌کنند.

دقیقن برای هر از دست دادنی باید سوگواری شود. شاید کودک درونت هنوز نیازمند همان اشک‌هاست که ریخته شود. اگر این کار را بکنی خیلی زودتر و شاید بهتر با این اتفاق ناگوار کنار بیایی. اجازه بدهی غمگین و عصبانی باشی. احساساتت را سرکوب نکنی.

هنگامی که گریه می‌کنی، این سوگ یک روز و یک جا، در یک ساعت و یک لحظه بالاخره به پایان می‌رسد. بار خشم و غم را کم کم روی زمین می‌گذاری و سبک تر از گذشته راهت را ادامه می‌دهی هر چند حفره‌ای کوچک در قلبت احساس می‌کنی!

اما اگر سوگواری نکنی، نقش آدم سرد و یا مثلن قوی را بازی کنی، آن بار غم و خشم آنقدر روی شانه‌هایت سنگینی می‌کند که تو را خمیده کرده و حتا اجازه‌ی پیشروی نمی‌دهد.

حالا تو آدمی خمیده، ساکن در یک جا، همچنان با حفره‌ای در قلبت هستی!

از دست دادنسوگسوگواریکودک درون
می‌نویسم و می‌خوانم تا در اقیانوس زندگی غرق نشوم. سایت: melikaejabati.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید