امروز رفتم سوپرمارکت و در حال خرید کردن بودم که یه آقایی با دخترش (بین ۲ تا ۳ سال) وارد شدند و مثل من مشغول انتخاب اقلام خوراکیها شدند. بعد از مدتی دیدم صدای گریه و زاری دختر بلند شد و خودم رو آروم بردم سمتش تا ببینم چه چیزی دختر رو آزار داده!
دیدم دختر داره برای وسیلهای که میخواد و باباش نمیخره گریه میکنه. تا اینجا چیز عجیبی نیست اما عجیب اینه اون دختر داشت برای اسباب بازی لُپلُپ گریه میکرد! مگه الان کسی چنین چیزهایی هم میخواد؟ خیلی برام جالب بود و به فکر فرو رفتم و به این فکر کردم که چرا از این دنیای بازی با اسباب بازی رسیدیم به غرق شدن تو موبایل. یه دنیای کوچک ۷ اینچی که شوربختانه هم درست استفاده نمیشه.
از فروشگاه اومدم بیرون و تو مسیر به این فکر کردم که چطوری ما تو این دنیای اسباب بازی و بازی تو محله بزرگ شدم و رفتارم چطور شد و این بچهها چطور در آینده میخوان رفتار اجتماعی درستی داشته باشند. به محض رسیدن به خونه لپ تاپ رو روشن کردم و خواستم سرچ کنم که چه شرکتی هنوز داره تو حوزه اسباب بازی شانسی کار میکنه؟ مجموعه ارشک بنیامین رو تو گوگل دیدم و عکسهایی رو دیدم که منو برد به دوران کودکی.
دنیای کودکی که خیلی برام خاطره انگیز بود و همیشه به دنبال بهترین اسباب بازیها بودم تا اینکه امروز من اصلا دگرگون شدم :)