ویرگول
ورودثبت نام
مرآت ساعی
مرآت ساعی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

هواشناس، فقط آقای اصغری

اون دوربین صداوسیماس؟ من مصاحبه نمیکنم
اون دوربین صداوسیماس؟ من مصاحبه نمیکنم

پدرم میگه آقای اصغری نستراداموس زمانه­ است و پیشبینی­ هاش حرف نداره، نه تنها تو هواشناسی بلکه تو تمامی زمینه ­ها بهش اعتقاد داره. از بازار طلا و سکه بگیر، تا پیشبینی مسابقات فوتبال و اسکی آلپاین و خلاصه هر چیزی که بشه پیشبینی­ش کرد.


حتی پدرم پارو فراتر گذاشته ­بود و وقتی ماشینمون رو دزدیده ­بودن میخواست بهش زنگ بزنه تا ماشینو پیدا کنه! گرچه آخر یادش افتاد که ماشینو فروخته و چون نمی­خواسته ما بفهمیم چیزی به ما نگفته. اوج این کارای پدرم زمانی بود که میخواست منو به ­زور واسه­ انتخاب رشته ببره پیش آقای اصغری که با دخالت دایی­ هام بیخیال شد.

پدرم اینقد شیفته­­ شده که عکسشو گذاشته پس­زمینه­ ی گوشیش، مادرم وقتی این عکسو تو پس­زمینه ­ی گوشی دید داد زد: «ایشون کی باشننن؟!» پدرمم با یه لحن نازی گفت: «آقای اصغری ­ان دیگه خانوم، جان جانان» و تو سکانس بعدی مادرم گوشی رو انداخت تو پارچ آب!


پدرم یه ست لیوان و فندک و تیشرت هم داره که روشون عکس آقای اصغری حک شده، عکس تمام قدشم داده پوستر کردن و چسبونده تو اتاق­خوابش! هرچی میگیم پدر من پوستروپوستربازی دیگه از سن ­و سالت گذشته گوشش بدهکار نیست. هرسال هم روز تولد آقای اصغری یه سور گنده و پررو به فامیل میده که تیر خلاصو به قلب ما شلیک میکنه.


اما دیروز مادرم هم به سیم آخر زد و به پدرم اولتیماتوم داد که یا منو انتخاب کن یا آقای اصغری­تو! من هم چاره ­ای ندیدم جز اینکه یه نامه به صداوسیما بزنم و ضمن تشریح این مسائل استعفای آقای اصغری رو طلب کنم.

نویسندگیطنزطنزنویسی
شوخی میکنم، جدی نگیر :))
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید