این نوشته را خودم ننوشتهام! جالب بود گفتم اینجا بیاورمش:
"یکی از مهمترین مسائلی که برای اندیشمندان ایرلند مطرح است و به موضوع استقلال و ملیت آنان مربوط میشود، مسأله زبان است. سنت ملی، چه بهصورت آشکار و چه بهصورت پنهان، در آثار ایرلندی وجود دارد، هر چند که زبان گائلیک جای خود را به زبان انگلیسی داده است. غالباً ایرلندیها و بهخصوص نویسندگانشان تأسف میخورند که چرا زبان اصلی خود را از دست دادهاند، اما آنها بهخوبی میدانند که در جهان تنها نیستند، پیش از آنها پرووانسیها، برتونها، پیکاردیها و باسکها این تأسف را داشتهاند، زیرا آنان هم ازجمله مللی هستند که میبینند دیگر مالک زبان خود نیستند. برندن بهان در اثری موسوم به «دوبلین من» نوشته است: «ما مطمئناً زبانی دیگر داریم و این چیزی است که انگلیسیها میل دارند با نظر بدی به آن بنگرند، هر چند که در حکم خاری در پیکر آنان نباشد. من هوادار آنم که آموختن زبان ایرلندی در مدارس اجباری شود». در ایرلند، جسته و گریخته، لطیفههایی که درباره زبان انگلیسی ساختهاند شنیده میشود و چنانکه افراد آگاه میگویند کنایههایی که متوجه زبان انگلیسی است بیشتر تحت تأثیر احساسهای نامساعدی است که مردم ایرلند به زادگاه این زبان پیدا کردهاند. گزینش زبان گائلیک، زبان واقعی ایرلندی، تقریباً دارای معنای سیاسی-ملی ضد انگلیسی است. ایرلند از آغاز استقرار جمهوری، رسماً دو زبان دارد؛ ولی نکته مهم این است که ایرلند نمیتواند مانند بلژیک باشد. کوششهای زیادی در ایرلند به کار رفته، بهخصوص در مدارس، که زبان گائلیک بار دیگر رواج یابد و بیش از یک چهارم ساکنان جمهوری هم این زبان را میدانند، ولی این مسأله مطرح است که آیا فقط برای نیمی از این یک چهارم، زبانی که آموختهاند میتواند در حکم زبانی سودمند باشد یا نه؟ دلبستگی عاطفی به این زبان کاملاً قابل درک است، علتش هم این است که از سرمایه اصلی فرهنگی ایرلند حکایت میکند و به همین جهت بسیاری از روشنفکران هم اصولاً به آن دل بستهاند. اما اینکه ایرلندیها نتوانند زبان خود را جانشین زبان انگلیسی کنند بهخودیخود نه امری غمانگیز است و نه شادیبخش. این واقعیتی است، واقعیتی که سالیان درازی بر آن گذشته و آن را مشمول مرور زبان کرده و بر فرهنگ ایرلند هم اثر نمیگذارد."
- از وبسایت موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات