(توضیح برای دوستانی که نمیدانند: آزفا مخفف آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان است.)
در آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان غیرایرانی، کتابها و محصولات زیادی وجود دارد، اما چند درصد این مواد آموزشی از روی پیکرههای (corpus) گفتاری فارسیزبانان تهیه شده و در آموزش گفتار به غیرفارسیزبانان، اصوات تعجب، ندا، پرکنندهها (gap fillers)، نقشنماهای کلامی و موارد این چنینی را آموزش میدهند؟
یکی از نقشنماهای کلامی (discourse marker) بسیار رایج در زبان فارسی، واژهی خُب است که مصداقی در جهان بیرون ندارد، و به تنهایی معنایی ندارد اما به جریان کلام در گفتوگوها یا حتی تکگوییها کمک میکند.
سوال اینجاست، در کدام کتاب آموزش آزفا، کاربرد خُب به غیرفارسیزبانان یاد داده میشود و فارسیآموزان کاربرد آن را یاد میگیرند؟ (این سوال را از یک مدرس باسابقه آزفا پرسیدم، گفت تقریباً هیچ کدام. تنها در یک کتاب آموزش داده شده است که آن هم هنوز به چاپ نرسیده است.)
استفاده از پیکرهها در کتابهای آموزش زبان انگلیسی در حال متداول شدن است. برای نمونه، برای مثال سری کتابهای تاچ استون (Touchstone) انتشارات کمبریج، شامل گفتوگوهای شفاهی است که از تحلیلهای پیکرهای استخراج شده است. در این کتابها، نقشنماهای کلامی مانند OK یا I mean آموزش داده شده است.
فارسیآموزی که فارسی را از روی کتاب و سیدی و در کلاس یاد میگیرد و ارتباطی با دنیای فارسیزبانان در بیرون از کلاس ندارد، احتمالاً هیچ وقت خبر از وجود کلمهی خب نخواهد گرفت، مگر اینکه معلم فارسیزبانش آن را در کلاس استفاده کند، یا این واژه را در فیلمها ببیند.
به نظرم استفاده از پیکرههای گفتاری، مقدم دانستن آموزش گفتار بر نوشتار، و آموزش تفاوت گفتار و نوشتار زبان فارسی و آموزش نقشنماهای کلامی در گفتوگوها باید در کتابهای آزفا مورد توجه قرار داده شود.
کاربردهای خُب [xob] در زبان فارسی:
- خب، درس امروز ما اینه...
- دیروز رئیسم حسابی گردوخاک کرد.
- اوه اوه خب بعد چی شد؟
- صد بار گفتم این آشغالا رو بذار بیرون.
- خب بابا، اَه!
- دیروز فلانی رو توی پارک دیدم. خب؟
- دارم گوش میدم، خب بعدش؟