دوران قرنطینه امسال فرصت خوبی بود که کتابهای زیادی بخوانم و یکی از آن کتابها، بارون درختنشین بود. دو بخش از کتاب که به نظرم جالب/بامزه بود:
«دورهی بهبود را بالای درخت گردویی گذراند و از جا تکان نخورد، و دوباره عرق کتابخوانی و پژوهش شد. در همین دوره بود که به نوشتن پیشنویس قانون اساسی کشوری ایدهآل بر فراز درختان پرداخت. در این نوشته، از جمهوری خیالی درخستان سخن میرفت که تنها آدمهای خوب و درستکار در آن زندگی میکردند.»
- ص 172
«بقیهی زندگی کشیش فوشلافور در زندان یا صومعه گذشت، پیاپی او را به توبه و انکار خود وامیداشتند. سرانجام، پس از عمری که وقف ایمان خود کرده بود درگذشت بیآن که به درستی بداند به چه چیزی باید ایمان میداشت.»
- ص 124
این جلد کتاب رو هم خیلی دوست دارم. ساده و خلاقانه:
The Baron in the Trees (1957)