نامه را میتوان به نوعی تمنای نویسنده برای دیده شدن دانست. نامه نوشته میشود تا بماند و نرود. نامه وقتی ساختاربندی شد، رنگ ادبی به خود گرفت و اغواگری در او جریان یافت، دیگر تنها یک نامه نیست، بخشی از وجود نویسنده است برای یک مخاطب یا هزاران مخاطب.
برخی نامهها در دل مخاطب برای همیشه ماندگار میشوند و برخی دیگر، آنقدر بازی کلمات را ماهرانه انجام میدهند که میتوانند جهانی را دگرگون کنند.
در اینجا با ۳ نامهای که جهان را تغییر دادند، آشنا میشویم.
در دوم اگوست ۱۹۳۹، یعنی تقریبا ۸۰ سال پیش، هنگامی که انیشتین شروع به نگارش نامه به روزولت -رییس جمهور وقت آمریکا- کرد، هرگز از جاذبه نامهاش و اثر بزرگ آن در آینده بشریت، خبر نداشت.
انیشتین در این نامه به رئیسجمهور هشدار داد که کار و تحیقیق توسط دانشمندانی چون انریکو فرمی و لیو ممکن است روزی منجر به " واکنش زنجیرهای هستهای” در حجم عظیمی از اورانیوم شود و در نهایت تولید بمب اتمی شود.
انگیزه اصلی انیشتین، این بود که پتانسیل یه "سوپر بمب" بزرگ را به دولت ایالاتمتحده انتقال دهد. وقتی روزولت این نامه را دریافت کرد، به مشاور نظامی خود، ژنرال ادوین واتسون، گفت که اقدام کند و قول داد که هزینه تحقیقات در مورد شکافت هستهای را تامین کند. سپس بین روزولت و دانشمندان، نامه نگاریهای متعدد دیگری انجام شد که زنجیرهای از رویدادهای منتهی به پروژه منهتن و توسعه بمب اتمی را که در هیروشیما و ناکازاکی در سال ۱۹۴۵ مستقر شده بود، به حرکت درآورد و به جنگ جهانی دوم کمک کرد.
در زمان جورج واشنگتن، فرمانده ارتش قارهای در میانه کشمکشی بین مستعمرات آمریکا که تلاش میکردند خود را از بریتانیا جدا کنند، گیر کرده بود.
ارتش انگلیس بندر شهر نیویورک را تسخیر کرده بود و هر روز به پیشروی خود ادامه میداد. در طرف دیگر، واشنگتن معتقد بود که میتواند از کمک یک جاسوس در شهر برای گزارش آنچه در پشت خطوط دشمن رخ میدهد بهرهمند شود.
وقتی تلاش واشتگتن برای جذب جاسوس از افراد محلی بدون نتیجه ماند، واشنگتن تصمیم گرفت یک نامه به شخصی بنام ناتانیل بنویسد. در این نامه که بصورت رمز و راز نوشته شده بود، از مزایای اینکار و اثرش بر کشور نوشته شده بود و در آن واشنگتن به ناتانیل برای ایجاد یک شبکه جاسوسی و یک سیستم جاسوسی که بتواند اطلاعات را جمعآوری کند، ۵۰ دلار به مدت یک ماه ارائه کرد. گرچه ناتانیل، پیشرفت چشمگیری نداشت، اما وی نامه را به شخص دیگری بنام بنجامین ارائه کرد و او این کار را به نحو احسنت انجام داد.
دوربین دریایی او به طور موفقیتآمیز اطلاعاتی را در مورد جنبش سربازان بریتانیایی و برنامههای آنها جمعآوری کرده و آن را به واشنگتن تحویل میداد و در نتیحه نقشه انگلیسیها شکسته شده و ژنرال کورنوالیس در سال ۱۷۸۱ تسلیم شد.
در سال ۱۹۲۰، سرنوشت حق رای زنان در دستان مردی قرار داشت که علنا با این جنبش مخالف بود.
در ۱۸ اوت همان سال، نماینده مجلس ایالتی تنسی، هری توماس، باید تصمیم میگرفت که آیا دولت او اصلاحیه نوزدهم را تصویب کند یا نه. تنسی، سی و ششمین ایالات برای انجام این کار شد، و حد نصاب، سه چهارم ایالات مورد نیاز برای اعطای حق رای به زنان را استحکام بخشید. هنری توماس در روز رایگیری لباسی با رنگ پوست رز قرمز به تن داشت که نماد مخالفت بود. درست همان روز، یک روزنامه محلی از مردم خواست تا "گلسرخی" بپوشند تا به شکست اصلاحیه کمک کنند.
وقتی که این اصلاحیه پس از بحث طولانی برای رایگیری مطرح شد، هنری توماس، ناظران را با رای دادن به نفع آن شگفتزده کرد. دلیل؟ در جیب ژاکتش نامه مادرش بود که او را بر آن داشت تا با حق رای برای حق رای زنان کنار بیاید و گفت: "فراموش نکن که پسر خوبی باشی." بعدها وی گفت که نصیحت مادر همیشه برای یک پسر بهتر است
نامه نگاری، به شما آرامش میدهد، برای افکارتان و آرزوهایتان، خوانندهای پیدا میکند و شما را سبکتر میکند. در آینده وقتی نامههای گذشته خود را میخوانید، از تغییر تفکرتان در طول زمان احتمالا شگفتزده خواهید شد.
شما هم نامهنگاری رو دوست دارین؟ بیاین اینجا تا هم نامههای زیبا بخونین، هم نامههای زیبا بنویسین...