«مصائب زندگی صادقانه» عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار دن آریلی بوده که در ایران توسط نشر گمان منتشر شده، گفتنی است که کار ترجمه‌ی فارسی این کتاب هم توسط امین مدی انجام شده است. در این کتاب می‌بیبنیم که چه‌طور این‌قدر ماهرانه به همه دروغ می‌گوییم، متاسفانه برخی اوقات این «همه» شامل خود ما هم شود و شاید بتوان گفت بدترین شکل بی‌صداقتی، همین روراست نبودن با خودمان است.
همه‌ی ما متقلبیم! می‌توان این کتاب را از نظر نتیجه‌گیری نهایی با کتاب «بی‌شعوری» مقایسه کرد، به‌این‌صورت که در انتهای مطالعه‌ی آن به این نتیجه می‌رسیم که همه‌ی ما در گاه‌های مختلف زندگی‌مان عدم‌صداقت و متقلب بودن را به‌نوعی تجربه کرده‌ایم (مثل پایان کتاب بی‌شعوری که می‌فهمیم ما هم در برخی مواقع بی‌شعور بوده‌ایم، بدون آن‌که بدانیم بی‌شعوریم.) نویسنده در پله‌ی اول تلاش می‌کند به ما بفهماند که ما هم متقلب هستیم تا در گام بعدی راه‌کارهایی برای این مورد ارائه دهد. با خواندن این کتاب خواهیم فهمید که چه‌چیزی ما را به تقلب ترغیب می‌کند؟ علت و ریشه‌ی بی‌صداقتی چیست؟ چه کنش‌هایی اعم از بیرونی یا درونی بر واکنش‌های رفتاری ما تاثیرمی‌گذارند؟ آریلی در مصائب زندگی صادقانه آزمایش‌های مختلفی را که برای شفافیت این موضوع انجام داده هم بیان می‌کند، مثلا در یخچال یک خوابگاه اشتراکی، یک خوراکی و مقداری پول قرار می‌دهد و می‌بیند که افراد خیلی راحت‌تر از اینکه بخواهند به اسکناس‌ها دست‌درازی کنند، خوراکی را بدون اجازه مصرف می‌کنند و نتیجه می‌گیرد برداشتن مستقیم پول به افراد حسِ کثیفِ دزد بودن را می‌دهد برای همین عموما به‌خاطر عذاب وجدان، عطایش را به لقایش میبخشند؛ برعکس خوراکی دیگران را خوردن، که بعدش این حس را تجربه نمی‌کنند. خیلی از افراد برجسته، اثر حاضر را یکی از بهترین‌های ابزارهای خودشناسی و خودیاری می‌دانند که دیر یا زود باید با آن مواجه شویم.
یکی از ملاکهای سنجش میزان خوب بودن کتب برای خیلی از افراد، امتیازی است که آن‌ها در سایت آمازون از خوانندگان می‌گیرند؛ این اثر توانسته از پنج امتیاز، امتیاز 4.5 را از خریداران خود بگیرد.
نویسنده از راه آزمایش‌های دقیق و کاربردی، نتیجه‌ای می‌گیرد که همگان را قانع می‌کند. (بوک‌لیست)
دن، در زمینه‌ی فعالیت‌ش (علوم شناختی و رفتاری) با هوشمندی و استعداد بالایی می‌نویسد. (واشنگتن پست)
نگاهی سرگرم‌کننده به ناتوانی‌های بشر (نیویورک تایمز)
سبک صادقانه و ساده‌ی آریلی در نوشتن این کتاب قابل ستایش است. (جانت ماسلین)
خواندن این کتاب به همه‌ی افرادی که به‌نوعی به شناخت جامعه علاقه دارند، چرایی و علت‌یابی رفتارهای انسان‌ها برای‌شان شیرین است، دوست دارند با عینک فلسفه نوع بشر را بهتر و دقیق‌تر بررسی کنند و یا به خودشناسی میلِ نهفته‌ای دارند شدیدا توصیه می‌شود.
اگر سرعت مطالعه شما به این صورت است که می‌توانید 25 کلمه را در پنج ثانیه بخوانید، خواندن این اثر برایتان چیزی حدود چهار ساعت و نیم زمان می‌برد.
دن آریلی (Dan Ariely) در سال 1967 در آمریکا به دنیا آمد. او که یک اندیشمند و نویسنده‌ی یهودی است در ابتدا به‌دنبال علاقه‌اش که ریاضی و فیزیک بود، رفت و بعد از مدتی متوجه شد که آن اغنای درونی که به دنبالش بوده را در این وادی تجربه نمیکند و رفته‌رفته درب دنیای فلاسفه، انسان‌شناسی و اقتصاد به‌رویش باز شد و جهان پشتش چنان حلاوتی برایش داشت که نتوانست از آن، پا پس بکشد.
دن آریلی عمده‌ی علم‌اندوزی خود را در دانشگاه کارولینای شمالی و دانشگاه تل‌آویو انجام داد و بعدتر چکیده‌ی دانش خود را در کسوت استادتمام در دانشگاه ام‌آی‌تی و دانشگاه دوک در اختیار دانشجویانش قرار داد. دن که سابقه‌ی برنده شدن جایزه‌ی نوبل در علوم اقتصاد را هم در کارنامه‌ی خود دارد، کتاب‌هایش همیشه در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز بوده‌اند. ازجمله‌ی مهم‌ترین آثار او که در ایران هم ترجمه شده‌اند، می‌توان به «بی‌منطقی‌های پیش‌بینی‌پذیر»، «پاداش»، «مصائب زندگی صادقانه»، «پول و عقل»، «انگیزش»، «پشت پرده ریاکاری»، «بی‌منطقی‌های هر روز ما» اشاره کرد.
شاید برای شما هم جالب باشد که آریلی، مهم‌ترین اتفاق زندگی‌اش را تا به امروز، حادثه‌ی تلخ آتش‌سوزی‌ای می‌داند که باعث شد حدود 70% از بدنش دچار یک نوعی از سوختگی شود که یادگاری‌های به‌جامانده‌ی آن بر روی پوستش، بعد از گذشت این همه سال هر روز در آینه، سلامش می‌کنند.
«بیایید فرض کنیم با دوستان‌تان به رستورانی رفته‌اید و می‌خواهید پروژه‌ای را برای‌شان شرح دهید که اخیرا زمان زیادی را صرف‌ش کرده‌اید. آیا پس از این ملاقات می‌توان هزینه‌ی شام را به‌عنوان بخشی از مخارج کاری در نظر گرفت؟ احتمالا نه. اما اگر این ملاقات طی سفری کاری اتفاق بیفتد چه؟ اگر امیدوار باشید یکی از همین دوستان در آینده‌ی نزدیک به مشتری‌تان تبدیل شود چه؟ اگر در گذشته چنین اجازه‌ای به خودتان داده‌اید، پس شما نیز با چارچوب‌های انعطاف‌پذیرِ اخلاقی‌تان بازی کرده‌اید. خلاصه اینکه معتقدم همه‌ی ما مدام در تلاش برای شناسایی مرزی هستیم که در آن می‌توانیم بدون لطمه‌زدن به خودانگاره‌مان، از بی‌صداقتی، منفعت ببریم.»
