ویرگول
ورودثبت نام
محمد حسین عراقی
محمد حسین عراقی
خواندن ۴ دقیقه·۶ سال پیش

" خفه شو و حرکت کن!"

عنوان بالا نام کتابی است به نام S.U.M.O که مخفف جمله Shut Up & Move On است .

موضوع اصلی این کتاب درباره ی آن است که اکثر افراد فقط حرف می زنند و بهانه می آورند در حالی که اگر به جای بهانه تراشی دهن خود را ببندند و به سوی اهداف خود حرکت کنند می توانند به نتایج بسیار بهتری برسند.

اگر به زندگی انسان های موفق نگاه کنیم می بینیم که آن ها در میان تمام بهانه ها فقط فرصت ها را مشاهده کردند و از آن به بهترین شکل استفاده کردند.

نوشته Paul McGee
نوشته Paul McGee

اگر شما هم مثل من از داستان های پفکی-انگیزشی خسته شدید و دلتان یک مثال واقعی می خواهد من رئیس" کیم " را پیشنهاد می کنم .

" کیم وو چونگ " واقعا کسی بوده که بدون غٌر زدن نسبت به شرایط کشورش و دنیا دست به عمل زد و شرکت "دوو " را پایه گذاری کرد و بیست سال بعد تبدیل به یکی از موفق ترین تاجرین قرن بیستم شد . نوشته زیر روایت واقعی و دست اولِ این مردِ بزرگ دنیای تجارت از تجربیاتش است:

زمانی که شرکت " دوو " تاسیس شد ، ما به سرعت به دنبال پیدا کردن موقعیت های صادرات محصولات شرکت در بازارهای بین المللی بودیم که البته در آن زمان صادرات به عنوان تجارتی بی ارزش محسوب می شد و اکثر شرکت های بزرگ در آن زمان فقط به وارادت فکر می کردند و اصلا در فکر صادرات نبودند، به همین دلیل شروع به صادرات کردیم کاری که به عقیده ای خیلی ها نتیجه ای نداشت اما ما جنگیدیم.


عکس کیم ووچونگ بر روی مجله فرچون آمریکا
عکس کیم ووچونگ بر روی مجله فرچون آمریکا

من بیشتر تجارت هایم در کشورهای در حال توسعه انجام می دهم در این کشورها اغلب قوانین دچار تغییرات سریع می شود بعضی اوقات آن ها برای شروع بیزنس سرمایه دارند و بعضی اوقات سرمایه چندانی ندارند .

نرخ ارز به شدت نوسان دارد و ریسک ها بزرگ و حساب نشده هستند هیچ تحلیل گری نمی تواند از راه دور در بازار دست داشته باشد . در هر کشوری شما باید شخصا با بانکداران، مقامات دولتی و غیره در ارتباط باشید تا بتوانید تمام اطلاعاتی که نیاز دارید به دست آورید.

بسیاری از کشورهای اروپای شرقی مقروض هستند و زمانی که صحبت از سرمایه گذاری در این کشورها می شود، بسیاری از تاجران با تمسخر می گویند: " امکان چنین کاری وجود ندارد." اما من از زاویه دگیری به این موضوع نگاه می کنم. به عنوان مثال در یوگسلاوی با خرید گندم تجارت موفقی را در آن کشور آغاز کردم .

من با خرید گندم به صورت اقساط و پرداخت سود به صورت دو ماه پیش پرداخت توانستم تخفیف خوبی در خرید گندم بگیرم سپس این گندم ها را به خاورمیانه صادر کردیم و در آن جا توانستیم این گندم ها را به قیمت بین المللی به فروش برسانیم و سود خوبی کسب کنیم.

به عقیده من، می توان حماقت را چنین تعریف کرد : غیر ممکن خواندن کاری بدون امتحان کردن آن!
کتاب
کتاب

من اول احتمالات را بررسی می کنم سپس با در نظر گرفتن سرمایه، نیروی کار، امکانات، تکنولوژی مناسب طرح و سایر نیاز های سعی می کنم این احتمالات را به واقعیت تبدیل کنم به نظر من افرادی که می گویند " ممکن است طرح تو شکست بخورد! " و یا " موفق نخواهی شد! " صلاحیت انجام این کار را ندارند.

حدود 10 سال پیش ، اقدام به ساخت کارخانه تولید لاستیک اتومبیل در سودان کردیم. این اولین طرح بین المللی یک شرکت کره ای محسوب می شد و خیلی ها به دلیل اینکه شرکت "دوو" تا آن زمان هیچ گونه ارتباطی با شرکت های لاستیک سازی نداشت نگران بودند، اما من کارم را با در نظر گرفتن احتمالات آغاز کردم.

چه احتمالاتی ؟ اگر چه در سودان بازار لاستیک وجود داشت اما آن ها کارخانه تولید لاستیک نداشتند و به دلیل واردات لاستیک های گران قیمت خارجی مبلغ قابل توجهی ارز از کشور خارج می شد، به همین دلیل من متوجه شدم که مردم سودان باید از چنین پروژه ای حمایت کنند.

حدود 80 درصد از خاک کشور سودان بیابان است و شهرها فاصله زیادی دارند، در نتیجه سفر های زمینی در این کشور همیشه در حال افزایش است، هم چنین یک منبع موثق به من خبر داده بوده که یک میدان نفتی وسیع در جنوب این کشور کشف شده است.

وجود این میدان نفتی می توانست به رونق اقتصاد این کشور کمک کند و با در نظر گرفتن این موضوع که برای رفت و آمد به جنوب این کشور تعداد زیادی ماشین آلات سنگین و اتوموبیل نیاز است و هم چنین هر اتوموبیل حداقل به 5 لاستیک احتیاج دارد و در آب و هوای گرم لاستیک ها زودتر فرسوده می شوند و می توان نیاز خوبی را در آینده برای صنعت لاستیک این کشور متصور بود.

این برداشت من از وضعیت بازار لاستیک در سودان بود و طولی نکشید که تمام پیش بینی های من به حقیقت پیوست . در حال حاضر کارخانه ما از همیشه شلوغ تر است، ما چندین بار اقدام به گسترش شرکت کردیم اما تقاضا برای لاستیک در این کشور هم چنان بسیار بالاست ، به نحوی که مردم حاضرند برای خرید لاستیک مبلغ آن را پیش پرداخت کنند!

اگر تنها یک درصد شانس موفقیت وجود داشته باشد، یک تاجر واقعی آن یک درصد را جرقه ای برای به وجود آوردن آتش می بیند!

برگرفته از کتاب " سنگفرش هر خیابان از طلاست "

شما این کتاب ها رو خوندید؟ منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم.

اگر فکر می کنی این مطلب به درد کس دیگه هم میخوره پس همرسانی کن هموطن!

روانشناسیموفقیتکیم ووچونگسنگفرش هر خیابان از طلاستsumo
مارکتینگ دیتا آنالیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید