محمدحامد فتحی
محمدحامد فتحی
خواندن ۹ دقیقه·۹ ماه پیش

آیا تشیّع یک مذهب عقلانی است؟ (خمس-بخش اوّل)

از نظر برخی، نه تنها تشیّع مذهبی مبتنی بر حق و حقیقت نیست، بلکه اعتقاد به آن مضرّاتِ بزرگِ فردی و اجتماعی دارد. از نظر ایشان، شیعیان ویژگی‌ها و حقوقی را برای امامان قائلند که نه تنها اعتقاد به آنها معقول نیست، بلکه مضرّ است. یکی از این موارد، خمس است. ایشان برای اثبات ادّعای خود، از دو طریق اقدام می‌کنند:

۱. تحلیل تاریخی
۲. بررسی آیات قرآن کریم

در پست قبلی به نحو کلّی و از منظر عقل به بررسیِ چهارچوبِ فکریِ شیعیان پرداختم. در این پست و پستهای بعدی به دنبال آن هستم که عقلانیّتِ تفکّرِ شیعی را در رابطه با حکمِ خمس مورد سنجش قرار دهم.

لذا در ادامه تلاش می‌کنم دلایلِ مخالفینِ این حکم را بررسی نموده و قضاوت کنم که آیا چنین دلایلی قابل پذیرش است یا خیر.


تحلیل تاریخی و قرآنیِ مسئله خمس

۱. طرح یک شبهه

از نظر برخی افراد، شیعیان با استناد به آیه ۴۱ سوره مبارکه انفال، دست به تفسیری خارج از متن (یعنی بدون توجّه به سیاقِ آیات) زده و حکم خمس را به نحوِ مدِّ نظرِ خودشان استخراج کرده‌اند. درحالیکه اکثریت آیات سوره‌ی انفال حول مسائل مربوط به جنگ بدر است، از جمله آیه‌ی ۴۱ که با این عبارت شروع می‌شود:

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ ...
و بدانید آن‌چه غنیمت می‌گیرید، پس یک‌پنجم آن برای خداست و برای پیامبر و برای خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و درراه‌ماندگان ...

از نظر این افراد، طبیعی است که کسی وقتی این آیه را در پیوند با سیاقش بخواند، برداشت خواهد کرد که بحث حول غنائم جنگی است. لذا مثلاً اینکه هرکس نیمی از خمس منفعت کسب‌وکارش را باید به یکی از خویشاوندان پیامبر(ص) بپردازد، تفسیری خارج از متن است. از نظر این افراد، در روش پیامبر و خلفا هم دریافت یک‌پنجم منفعت کسب‌وکار گزارش نشده، چون نه برداشت مسلمین صدر اسلام چنین بوده و نه سنت پیامبر بر دریافت چنین مالیاتی بوده است.

در ادامه تلاش خواهم کرد که این شبهه را به نحوی بی‌طرفانه ارزیابی کنم.

۲. پاسخ از منظر قران و گزارش‌های تاریخی

شیعیان با پیروی از تفسیرِ امامان معصوم(علیهم السّلام) از آیه‌ي ۴۱ سوره انفال، حکم خمس را استنتاج می‌کنند:

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و بدانید هر چیزی را که به عنوان منفعت و فایده به دست آوردید، یک پنجم آن برای خدا و برای رسول خدا(ص) و برای خویشان پیامبر، یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان است. اگر به خدا و آنچه بر بنده اش روز جدا کننده حق از باطل، روز رویارویی دو گروه [مؤمن وکافر در جنگ بدر] نازل کردیم، ایمان آورده اید [پس از این حکم تبعیّت کنید] و خدا بر هرکاری تواناست.

از نظر شیعیان، عبارتِ «أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ» در آیه‌ي مورد نظر دلالت بر عمومیّت می‌کند و هیچ قیدی آن را محدود نساخته است. لذا باید یک پنجم از هرنوع منفعتی را که انسان بدست می‌آورد (البته پس از کسر هزینه‌ها و مخارج)، به عنوان خمس بپردازد. لیکن همانطورکه دیدیم، برخی افراد (از جمله اکثرِ علمای اهل سنّت) به برداشتِ شیعیان اشکالاتی وارد نموده‌اند.

۲.۱) اوّلین اِشکال، همین مطلب است که از نظر برخی افراد، چون شان نزولِ این آیه مربوط به جنگ بدر است و سیاقِ آیات نیز این مطلب را تایید می‌کند، بنابراین حکم خمس صرفاً به غنائمِ جنگی مربوط می‌شود نه هر منفعتی. لیکن این اِشکال از چند جهت قابل قبول نیست.

  • دلیل اوّل

همیشه شانِ نزولِ یک آیه، به معنای انحصارِ معنای آن آیه به همان مصداق معیّن نیست، بلکه اگر خودِ آیه قیدی را ذکر نکرده باشد، می‌توان حکم و معنای مربوطه را به موارد دیگر نیز سرایت داد. به عنوان مثال، در آیه ۷ سوره حشر که درباره‌ی فیء (یعنی هدایا و ماحصلی که دشمنان مسلمانان، پیش از آغاز جنگ و درگیری، به دلیل تسلیم‌شدن، تقدیمِ مسلمانان می‌کنند) سخن می‌گوید، حکمی در انتهای آیه بیان شده است که:

وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ...
و آنچه را پیامبر به شما عطا کرد برگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، واگذارید و باز ایستید ...

طبقِ شانِ نزولِ نقل‌شده از این آیه، وقتی به فرمانِ الهی چنین ماحصلی (یعنی فیء) از آنِ پیامبر اکرم(ص) اعلام شد و اختیارِ تقسیمِ آن نیز به ایشان سپرده شد، برخی اطرافیان از نحوه‌ی تقسیمِ ایشان ناراضی بودند و توقّعِ سهمِ بیشتری داشتند و اعتراضاتی کردند، لذا دستور آمد که آنچه را پیامبر(ص) به شما می‌دهد بپذیرید و از آنچه منعتان می‌کند، بپرهیزید.
چنین حکمی را تمام مفسّرین (چه شیعه و چه سنّی) صرفاً به فیء اختصاص نداده‌اند، بلکه از این آیه ولایتِ پیامبر اکرم(ص) را در همه امور و اولویتِ پیامبرِ اکرم(ص) را به تصرّف در همه امورِ مسلمین، برداشت نموده‌اند.
بنابراین نمی‌توان صرفاً به خاطرِ شانِ نزولِ آیه و سیاقِ مویّدِ آن، حکمِ آیه را به همان مصداقِ خاص، اختصاص داد.

  • دلیل دوم

اگر حتّی بخواهیم بپذیریم که حکمِ خمس در آیه‌ي مربوطه را می‌توان بخاطرِ سیاق و شانِ نزول تخصیص داد، صرفاً مجاز هستیم که این حکم را در قِبالِ جنگِ بدر برقرار بدانیم. درحالیکه حتّی علمای اهل سنّت نیز، آن‌را تنها به موردِ آیه (یعنی جنگِ بدر) اختصاص نداده‌اند، بلکه حکم را به همه‌ی غنائمِ اخذشده در جنگ‌ها عمومیّت داده‌اند. بنابراین ایشان نیز حکم را تسرّی داده‌اند، ولی بدونِ آنکه قرینه‌ای داشته باشند صرفا به غنائمِ جنگی تسرّی داده‌اند.

۲.۲) دومین اِشکال این است که غنیمت، اساساً درباره‌ي جنگ به کار می‌رود نه مواردِ دیگر. لیکن چنین ادّعایی نیز قابل پذیرش نیست. زیرا:

  • دلیل اوّل

باید معنای لغویِ غنیمت در منابع و کُتُبِ لغت مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی نشان می‌دهد که غنیمت صرفاً درباره‌ي جنگ به کار نمی‌رود. در اینجا به ذکر چند نمونه از کُتُبِ موردِ قبولِ اهلِ سنّت اکتفا می‌کنم:

۱. تهذیب اللغة، ازهری، ج۸، ص۱۴۹ و لسان العرب، ابن منظور، ج۱۲، ص۴۴۵:
الغنم: الفَوزُ بالشَّی من غَیرِ مَشقّة
غنیمت: بهره‌مندی و استفاده از چیزی است که بدون زحمت حاصل شده است.
۲. مجمع البحرین، طریحی، ج۳، ص۳۳۳:
الغَنیمةُ فِی الاَصل، هِیَ الفائدةُ المُکتَسِبَة
غنیمت در اصل، سود و فایده‌ای است که کسب می‌شود
۳. قرطبی که از علمای معروف و مفسّرِ بنام اهل سنّت است، در صفحه‌ي نخست از جلد هشتم تفسیر خود (الجامع لاحکام القرآن): الغَنیمةُ فِی اللُّغَة، ما یَنالُهُ الرَّجُلُ اَوِ الجَماعَةُ بِسَعیٍ و مِن ذلک قولُ الشّاعِر:
وَ قد طَوَّفتُ فِی الآفاقِ حَتّی / رَضیتُ مِنَ الغَنیمةِ بِالایابِ
غنیمت در لغت آن چیزی است که فرد یا جماعتی با تلاش به آن نائل می‌شوند و از اینجاست که شاعر می‌گوید:
آفاق را طواف کردم (جهان را گشتم) تا اینکه / از سود و بهره، به بازگشتن (به خانه) راضی شدم.
  • دلیل دوم

ممکن است افرادی اِشکال بگیرند که ما حق نداریم معنای موجود در کتبِ لغت را به عنوان معنای بکار رفته در آیات قرآنِ کریم، در نظر بگیریم. ایشان دلایل اشاره شده را نپذیرفته و شیعیان را به تفسیر خارج از متن و استفاده از روش‌های پیچیده‌ی لغوی متّهم می کنند.
در پاسخ باید گفت که در میانِ آیاتِ قرآنِ کریم نیز شواهدی وجود دارد که بیانگر همین عمومیّت در معنای غنیمت است. می‌دانیم که واژه‌ی مَغنَم و جمعِ آن مَغانِم نیز از ریشه‌ی غُنم و غَنیمَة است. به عنوان مثال، واژه‌ي مَغانم در آیه‌‌ي ۹۴ از سوره‌ی مبارکه‌ی نساء به معنای عام‌تری (نسبت به غنیمت جنگی) بکار رفته است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ ۚ كَذَٰلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
ای اهل ایمان! هنگامی که در راه خدا سفر می کنید، تحقیق و تفحّص کامل کنید. و به کسی که نزد شما اظهار اسلام می کند، نگویید: مؤمن نیستی، برای به دست آوردن کالای بی ارزش و ناپایدار زندگی دنیا، پس نزد خدا غنیمت‌های فراوانی است. شما هم پیش از این ایمانتان ایمانی ظاهری بود؛ خدا بر شما منّت نهاد [تا به ایمان استوار و محکم رسیدید]. پس باید تحقیق و تفحّص کامل کنید [تا به دست شما کاری خلاف اوامر خدا انجام نگیرد] یقیناً خدا همواره به آنچه انجام می دهید، آگاه است.

همانطورکه مشاهده می‌شود در این آیه خداوند خطاب به مومنین مى فرمايد که غنيمت ها و فوائدى كه نزد خداى تعالى است بالاتر از غنيمت هاى دنيائى است، براى اينكه هم بيشتر است و هم باقى و دائمى است، پس اگر شما طالب غنيمت هستید جا دارد غنيمت هاى الهى را مقدّم بداريد و بر غنيمت هاى دنيائى ترجيح دهيد. بدیهی است که نمی‌توان در این آیه، معنای غنیمت را صرفا به معنای غنائم جنگی دانست.

  • دلیل سوم

این افراد توجّه ندارند که فقهای اهلِ سنّت نیز، خمس را صرفاً درباره‌ي غنائمِ جنگی مطرح نمی‌کنند. به عنوان مثال، نِسائی در جلد پنجم از کتاب سننِ خود (که از صِحاح ستّه است) ذیلِ مبحثِ زکات، باب معدن، به مناسبتی از خمسِ «لقطة» و «رِکاز» سخن به میان می‌آورد (ص ۴۴). لقطه، شیء گمشده‌ای است که صاحبش پیدا نشود و یابنده با شرایطِ خاصی می‌تواند در آن تصرّف کند. رِکاز نیز به معنای معدن یا دفینه‌های جاهلیّت است که به دست می‌آیند. او حدیثی از پیامبر اکرم(ص) در این باره نقل می‌کند:

بابُ المعدن اخبِرنا قُتیبة قالَ: ... سُئِل رسول الله (ص) عنِ اللّقطة، فقال: ... فَفیه و فِی الرّکازِ الخُمس
در خصوص لقطه از رسول خدا (ص) سوال شد، پس فرمودند: اگر در مسیر رفت و آمد یا در منطقه آباد باشد، باید تا یک سال آن را اعلام کنند. پس اگر صاحبش آمد (که معلوم) وگرنه از آن خود شما می‌شود و اگر در مسیر رفت و امد یا منطقه آباد نباشد، در آن و در رکاز، خمس است.

در این حدیث و احادیثی که در صفحات بعد این کتاب (صص ۴۳-۴۶) نقل می‌گردد، بیان می‌شود که به لقطه و رکاز خمس تعلّق می‌گیرد. همچنین تعلّقِ خمس به رکاز در کُتُبِ فِرَق مختلف اهل سنّت ذکر شده که نمونه‌هایی از آن در کتاب «الفقه علی مذاهب الاَربعة» آمده است.

  • دلیل چهارم

در مجلّد اوّل از صحیح مسلم و صحیح بخاری، چندین حدیث نقل شده است که گروهی از قبیله‌ي عبدالقیس خدمت رسول اکرم(ص) رسیده بودند و با ذکر شرایط دشوار خویش، درخواست معرّفیِ ایمان را از حضرت داشتند. ایشان نیز در پاسخ به این افراد، ادای خمس را در کنار اقامه‌ي نماز و ادای زکات، جزئی از ایمان معرّفی کردند (صحیح مسلم، ج۱ صص ۳۶-۳۵ و صحیح بخاری، ج۱ صص ۱۹ و ۳۰).
لذا از آنجاکه خمس از وظایفِ ایمانیِ افراد برشمرده شده است، می‌توان نتیجه گرفت که در غیرِ غنائمِ جنگی نیز مصادیقی دارد. زیرا درخواست‌کنندگان از پیامبر(ص) در این حدیث، افرادی بودند که فاقد قصد و توان جنگی علیه کفّارند و به همین دلیل مجبور بودند که تنها در ماه‌های حرام (که جنگ جايز شمرده نمی‌شود) برای آگاهی از معارف الهی خدمت رسول خدا(ص) برسند ولی با این حال، به ادای حق خمس و زکات مامور شده‌اند.

جمع‌بندی

همانطورکه مشاهده شد، یکی از شبهات مطرح‌شده پیرامون عقایدِ شیعیان، به موضوع خمس اختصاص دارد. دیدیم که عدّه‌ای حکمِ خمس را صِرفاً به غنائمِ جنگی اختصاص داده‌اند و از این‌رو شیعیان را به ابداعِ حکم و گسترشِ حیطه‌ي آن از پیش خودشان متّهم می‌سازند. لیکن در این پست نشان دادم که چنین نگرشی با اِشکالاتِ متعدّدی روبروست و به هیچ وجه نمی‌تواند مورد قبول واقع شود.

در پستِ بعدی تلاش می‌کنم که ابعادِ تاریخیِ حکمِ خمس را بیشتر بررسی نموده و نشان دهم که شبهه‌ي مطرح‌شده از هیچ وجهی قابل قبول نیست.

خمسعقلتاریخشیعهاهل سنت
دانشجوی فلسفه‌ی علم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید