این روزها که راهاندازی کسب و کار و کارآفرینی بسیار رونق دارد به نظرم رسید تجربهی خودم از شاخصهای کسبوکارها را که به نظر میتوان با آنها هر کسبوکاری با کسبوکار دیگر از نظر اقتصادی مقایسه نمود معرفی کنم تا هم بتوانید برای کسبوکار خود آن ها را حساب کنید هم برای ارزیابی ایدهها یا سایر کسبوکارها از آن بهره ببرید.
4 شاخص اصلی شناخت ابعاد تجاری یک کسبوکار
به نظر میرسد با 4 شاخص، میزان سودآوری، دوره زمانی سودآوری، سقف سودآوری، سرمایهی اولیه و هزینه مورد نیاز برای ورود به آن کسبوکار بتوان هر کسبوکار و تجارتی را از نظر اقتصادی با دیگری مقایسه کرده و تصمیم گرفت. که در ادامه به توضیح هر کدام از موارد میپردازم
میزان سودآوری
میزان سودآوری یک کسبوکار یعنی میزان سودی که یک کسبوکار برای شما نسبت به سرمایهی اولیه ایجاد مینماید. به عنوان مثال اگر شما 100 تومان در این کسبوکار بگذارید و 200 تومان برداشت کنید میزان سودآوری این کسبوکار فرضی 100 درصد میباشد. آنچه در محاسبه خود میزان سودآوری مهم است محاسبهی هزینههای پنهان است به عنوان مثال فردی را فرض کنید که در مغازه ارثی پدرش دوخت و دوز میکند او ممکن است به ازای خرید 100 تومان نخ و پارچه و ... محصول نهایی را 200 تومان بفروشد اما هزینههای پنهانی مثل هزینه/فرصت آن مغازه ارثی (مثلا نسبت به حالتی که اجاره میداده آنجا را و حال که نداده هزینه آن را باید حساب کند)، وقت و عمر و زمانی که از خود گذاشته و پول برق و آب و ... را حساب نمیکند. پس هرچه ما به صورت دقیقتر هزینههای پنهان یک کسبوکار را بشناسیم و حساب کنیم به صورت دقیقتری میتوانیم میزان سوددهی آن کسبوکار را حساب کنیم.
آخرین نکتهای که ذیل میزان سوددهی باید به آن توجه کرد میزان تورم در کشور است؛ به این معنی که اگر شما کسب و کاری دارید که عملا از میزان تورم فعلی کشور کمتر سود ایجاد مینماید عملا شما کسب و کاری ندارید و شاید بهتر آن است تا آن را تعطیل کنید یا در آن بازنگری جدی نمایید.
دوره زمانی سودآوری
دومین مولفه از یک کسبوکار دوره زمانیایست که آن کسبوکار سود محاسبه شده در شاخص اول را ایجاد مینماید. ممکن است سود یک کسبوکار 20 درصد باشد و سود کسبوکاری دیگر 100 درصد اما کسبوکار اول در بازه یک ماهه سود 20 درصدی را ایجاد مینماید و کسبوکار دوم در بازه یک ساله.
زمانی که در شرکت فولادی قائم مقام تحول و نوآوری بودم به خوبی این شاخص را متوجه شدم که سود فولاد متوسط خیلی نیست اما چون هر چند هفته این سود را ایجاد مینماید در مجموع کسبوکاری جذاب به نظر میآید که البته با توضیح موارد بعدی میتوان در جذابیتش تامل نمود.
سقف سودآوری
معمولا برای دانشجویان و مخاطبان این شاخص را با مثال جالبی ارائه میکنم؛ بعد از معرفی دو شاخص بالا میگویم من کسب و کاری را میشناسم که روزانه صد درصد سود ایجاد میکند! و وقتی همه حواسشان جمع میشود و چشمهایشان گرد میشود میگویم بله فروش آدامس سرچهار راه! کسبوکاری است که روزی صد درصد برای شما سود ایجاد میکند اما سقف سودآوریاش محدود است و معمولا بیش از روزی یک میلیون تومان نیست.
در همان شرکت فولادی که کار میکردم نیز این تجربه را داشتم که سقف سودآوری فولاد که ناشی از عوامل مختلفی نظیر سقف تامین مواد اولیه، بهرهبری، توان فروش، اندازه بازار و ... است اجازه نمیداد تا همه سود ایجاد شده به صورت مرکب وارد همان چرخه سودآوری شده و همانقدر و با همان بازه زمانی سود ایجاد کند که این یکی از علل سرمایهگذاری بسیاری از اینگونه شرکتها در حوزههای دیگر ازجمله ملک و خودرو و طلا و ... است.
بنابراین شاخص بعدی که باید بسیار به آن توجه نمود این است که این کسبوکار و این صنعت با چه سقفی برای من سود ایجاد خواهد کرد؟
سرمایهی اولیه مورد نیاز
سرمایهی اولیه مورد نیاز دیگر شاخص مهم ارزیابی کسبوکارهاست. یک کسبوکار فولادی اگرچه ممکن است از سه شاخص بالا امتیاز خوبی را کسب کند، اما برای راهاندازی آن شاید امروز حدود 1000 میلیارد تومان سرمایه نقدی نیاز باشد که تامین آن برای همه ممکن نیست. علاوه بر این محاسبه خواب 1000 میلیارد و هزینه فرصت آن نیز اهمیت این شاخص را در راه اندازی یک کسبوکار یا انتخاب آن دوچندان میکند.
در انتها ضمن دعوت از اینکه اگر به نظر شما شاخص دیگری هست معرفی کنید اعلام میکنم بهبود هر کدام از این شاخص ها و شناخت عوامل موثر بر هر کدام از این شاخص ها نیز میتواند خود کسبوکار بوده و یا به بهبود وضع اقتصادی کسب و کار کمک نماید.