این مطلب شهریور سال ۱۳۹۶ در وبلاگ شخصی من در mhamiri.ir منتشر شده بود، این روزهایی که درگیر کرونا هستیم و مدارس تعطیل هستند و دانش آموزان و معلمان مجبور به فعالیت به شکل آنلاین هستند، مطالعه این مطلب خالی از لطف نیست...
در چند ماه گذشته به فراخور فعالیتی که انجام میدم، با افراد مختلف و صاحب نظران حوزه آموزش ارتباط داشتم، مدیران مدارس، معلمین، مسئولین پایه و مسئولین حکومتی آموزش و پرورش کشور افرادی بودند که دغدغه هایم را با آنها مطرح کردم و در مورد واقعیت ها و حباب های نظام آموزشی کشور بحث کردیم.
نظام آموزشی ایران کاستی های بسیاری دارد، بازیگران این صنعت در دهه گذشته برای رفع این کاستی ها در تلاش بودند اما آیا واقعا تلاش های صورت گرفته مثمر ثمر بوده است؟ تغییر نظام آموزشی، حذق پایه پیش دانشگاهی، مفهومی شدن دروس،طرح هوشمندسازی مدارس، تجهیز مدارس استعدادهای درخشان، کتب و ابزارهای کمک آموزشی و غیره و غیره، همه این اقدامات برای بهتر شدن وضع موجود صورت گرفت.
هوشمند سازی مدارس، واژه ای که در سال های اخیر زیاد شنیده ایم، واژه ای زیبا اما تو خالی! از آغاز طرح هوشمندسازی مدارس مدتی میگذرد، در این سال ها اقدامات مختلفی تحت این نام در مدارس صورت گرفته، شرکت های خصوصی و دولتی مختلفی در این سال ها وارد وادی رقابت هوشمندسازی مدارس شده اند، تخته های هوشمند، ویدیو پروژکتور، سی دی های آموزشی،کامپیوتر های رومیزی داخل مدرسه، تبلت های دانش آموزشی، همه و همه اقداماتی بودند که در راستای هوشمندسازی مدارس صورت گرفتند اما آیا یک تخته هوشمند کافی است؟ آیا با کامپیوتر های رومیزی بدون استفاده در مدرسه میتوانیم از هوشمندسازی آموزش صحبت کنیم؟
اگر خوب به گذشته نگاه کنیم در می یابیم هوشمندسازی مدارس در ایران صرفا یک تجمل بوده است، محتوای کافی آموزشی و تعاملی در این سال ها تولید نشده است، پلتفرم های کاربردی و تعاملی آموزش هوشمندی را ندیده ایم و صرفا شاهد تجملی بوده ایم که ابتدا مدارس غیرانتفاعی برای تبلیغات و بیشتر شدن درآمد به راه انداختن، سپس آموزش و پرورش برای توجیه عملکرد خود مدارس را با وعده امتیازدهی و رتبه بندی ملزم به شرکت در طرح هوشمندسازی کرد، سپس شاهد شرکت هایی یودیم که با استفاده از رانت و رابطه دولتی از آب گل آلود شروع به گرفتن ماهی کردند.
بله ما هنوز با الگوی قدیمی فکری زندگی میکنیم، مدیران مدارس، معلمین و اولیا و دانش آموزان هنوز آماده نیستند،یادگیری و آموزش متاثر از فضای اطراف ماست، کسی که یاد میدهد و کسی که یاد میگیرد باید بداند وارد چنین فضایی میشود. تفکر قدیمی و سنتی همراه با فناوری هراسی موجب شده است که معلم و دانش آموز اعتمادی به ابزار های آموزشی و یادگیری الکترونیکی نداشته باشند، تفکر قدیمی ای که آموزش الکترونیکی، یادگیری الکترونیکی و آموزش هوشمند را صرفا در ابزار های سخت افزاری میبیند، ابزار های سخت افزاری مثل تخته هوشمند عموما بدنام هستند، نه مورد استفاده قرار میگیرند نه به سودمندی آنها باور دارند.
هوشمندسازی مدارس که صرفا به تخته هوشمند و ویدیو پروژکتور و کامیپوتر رومیزی ممنوع الاستفاده ختم شود شکست خورده است و متولیان آموزش و پرورش کشور باید به فکر باشند، در دنیای امروز، آموزش و یادگیری الکترونیکی ضرورتی ملی ست که منجر به پیشرفت فرهنگی ، آموزشی و پرورشی میشود.