سلام. برای چالش کتابخوانی طاقچه در آبان ماه قصد دارم معرفی کوتاهی برای کتاب چگونه کمالگرا نباشیم اثر استفان گایز بنویسم. با من همراه باشید.
خیلی از افراد منتظر یک زمان و مکان و در کل شرایط منحصر به فرد برای شروع کارها هستند. زیاد شنیدیم که از شنبه فلان کار رو شروع میکنم. اصلا هم بعید نیست که خودمون هم یکی از همین افراد باشیم. خیلی ساده میشه گفت همین که ما دنبال یک شرایط طلایی باشیم که اب و باد و مه و خورشید و فلک دست به هم داده باشن تا ما یه کاری رو شروع کنیم اسمش کمالگراییه. کمالگرایی و اهمالکاری هم دو روی یک سکه هستن و فردی که کمالگراست آمادگی زیادی برای پشت گوش انداختن کارها داره. این کتاب هم قراره به ما کمک کنه تا خودمونو از شر کمالگرایی خلاص کنیم.
کمالگرایی شاید در نگاه اول چیز بدی به نظر نرسه. حتی ممکنه دیده باشید که بعضی از افراد با افتخار از کمالگرایی خودشون صحبت میکنن و اون رو یک ویژگی مثبت میدونن. طبیعتا هر کسی دوست داره کارها رو بدون نقص انجام بده و انتظارهای مثبتی که از خودش داره برآورده بشه. در این صورت اعتماد به نفس فرد هم تقویت میشه. اما ایراد کار اینجاست که این انتظارات و توقعاتی که فرد کمالگرا از خودش داره باعث میشه به کلی از انجام کار صرف نظر کنه و اون رو به زمانی موکول کنه که همه چیز جفت و جور شده باشه. بیشتر وقتا هم این شرایط رویایی نه منطقیه و نه به سادگی فراهم میشه. در این صورت نه تنها کمالگرایی اثر مثبتی نداره بلکه حتی میتونه مشکلات جدی ای مثل افسردگی رو ایجاد کنه که این افسردگی هم میتونه به مشکلات دیگه ای مثل کاهش اعتماد به نفس، پرخاشگری، اعتیاد، انزوا و... منجر بشه.
به خاطر همینه که اگه ما کمالگرا هستیم به نفعمونه که بتونیم زندگیمون رو از دست این دشمن بی چون و چرا رها کنیم. این کتاب ما رو با ویژگیهای کمالگرایی آشنا میکنه و کمکمون میکنه تا ریشههای اون رو بهتر بشناسیم. همینطور توی این کتاب متوجه میشیم کمالگرایی چه تاثیری روی جسم و روان و زندگی ما داره و چطور میتونیم اون رو از بین ببریم. انجام راهکارهای این کتاب به خوبی میتونه به ما کمک کنه زندگی خودمون رو در جهت ناکمالگرایی تغییر بدیم. اما باید به این نکته هم دقت داشته باشیم که مطالعه کتاب به تنهایی کافی نیست و حتما باید به صورت مستمر تمرین کنیم و در جهت تغییر خودمون قدم برداریم.
دانلود و خرید کتاب چگونه کمالگرا نباشیم؟ نوشته استفان گایز و ترجمه نرگس محمدی
در پایان دعوتتون میکنم بخشی از کتاب رو باهم بخونیم.
کمالگرایی یک ماشین بهانه تراشی است. بعد از آنکه استانداردی کمالگرایانه برای خود تعیین کردید، به نظر میرسد، دیگر تلاش برای رسیدن به آن بیفایده است. تعیین چنین استانداردی، ممکن است واکنشی به ترسها و شکهای پنهانتان باشد. برای مثال، اگر از اینکه نمیتوانم خوب بنویسم، میترسم، ممکن است استانداردی بسیار غیرمنطقی برای نوشتن در نظر بگیرم که همان خود، برای همیشه مرا از نوشتن منصرف کند. برای مثال، اولین پیشنویسم باید مانند نوشتههای همینگوی، مختصر و مفید و مانند نوشتههای شکسپیر، سرشار از کنایه باشد.
یک کمالگرا از حس امنیت و حمایتِ تظاهر به آنچه که ترسش را دارد، لذت میبرد و تلاش نکردن برای برتری – همان دلیل مشترکی است که افراد کمالگرا میشوند.
بیشتر مردم آنقدر که از خجالت زدگی واهمه دارند، به تشویق شدن، اهمیتی نمیدهند. بِرِنه براون، نویسنده و محقق، معتقد است کمالگرایی همچون یک سپر ۲۰ تنی است که دورتادور خود میگیریم به امید آنکه ما را از آسیب محفوظ نگه میدارد، او میگوید، «اما در حقیقت، تنها کاری که این سپر میکند این است که نمیگذارد دیده شویم» اگر دیده نشوی، از خجالت زدگی هم محفوظ خواهی ماند. اما آیا واقعاً کسی هست که بخواهد دیده نشده، بماند؟ دیده شدن و گهگاه، خجالت زده شدن، بخش غیرقابل گریز زندگیاند.