صبح از خواب بیدار میشوید و از گوگل میپرسید:
این گفتگوی احتمالی ما با گوگل طی یک دهه آینده است. گفتگویی مبتنی بر حجم عظیم دادهی تولید شده از سنسورهای جورواجور که زندگی ما را احاطه خواهند کرد.
سنسور، به زبان ساده، یعنی وسیلهای الکتریکی که امکان سنجش و اندازهگیری را فراهم میکند. اینروزها سنسورها اینقدری قوی و دقیق هستند که هرچیز قابل اندازهگیری را به داده(عدد) تبدیل میکنند.
سنسورها مثل دیگر محصولات فناوری در ابتدا بزرگ و گران بودند. سال 1360 (1981) وقتی اولین GPS تجاری به بازار عرضه شد، 24 کیلوگرم وزن و 119هزار دلار قیمت داشت. الان و بعد از حدود 4 دهه، سنسورهای GPS اینقدری کوچک و ارزان (و البته دقیق) شدند که در لپتاپ و موبایل همهی ما لااقل یکی هست.
بعضیها شروع اینترنت اشیاء را از آشپزخانهی جان رامکی (John Romkey) میدانند، یکی از آدمهای توسعهی دهندهی TCP/IP که حوالی سال 67 (1989) موفق شد تُستری را به اینترنت وصل کند. وصل شدن چیزها(وسیلهها) به اینترنت ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 2009 نسبت به هر شخص روی زمین، 1.86 چیز به اینترنت متصل بود. (12.5 میلیارد چیز متصل به اینترنت برای 6.8 میلیارد جمعیت دنیا.)
قسمت هیجانانگیز ماجرا اینجاست که محققان استنفورد معتقدند تا سال 2020 حدود 50 میلیارد و تا سال 2030 حدود 500 میلیارد چیزِ آنلاین خواهیم داشت. یا بد نیست بدانید میانگین سنسورهای موجود در هر وسیله (device) حدود 20 عدد است! همین الان در دنیای تیریلیونتایی از سنسورها زندگی میکنیم.
فکر میکنید حجم دادهای که از چیزهای متصل به اینترنت جمعآوری میشود، چقدر است؟ اعداد سرسام آور است:
کاری هست که صاحبان داده نتوانند با تحلیلشان انجام دهند؟
برخی بدبین، و برخی خوشبین هستند؛ اما مسیر درست از شناخت دقیق فناوریهای نوین و زوایای و خفایای آنها برای انطباق با شرایط کسبوکار، سازمان یا حکمرانی ما میگذرد. ما در ایران، از منظر سیاستگذاری (همان خطمشی) چه رویکردی در قبال فناوریهای نوین داریم و خواهیم داشت؟
هرچند به برخی اتفاقات واقعا نمیتوان خوشبین نبود. فرض کنید پزشکان، دیگر مبتنی بر شهود و معاینه تصمیم نمیگیرند. شما میتوانید دادههای مربوط به سلامتتان را در قالب یک نسخهی صرفا خواندنی برای چند دقیقه با پزشکتان به اشرتاک بگذارید و نظرش را جویا شوید.
شاید کلا بساط انحصار پزشکان هم جمع شد. به قول ایلان ماسک، هرچیزی که مغز انسان انجام میدهد، قابلیت تبدیل به الگوریتم را دارد.
این یادداشت برداشت آزاد و مخصتری است از مطلب Peter Diamandis، مدیر بنیاد X-Prize؛ لینکهای تکمیلی برای مطالعه بیشتر: