دیروز اینجا در مورد کار عمیق نوشتم. مطالبی که نوشتم تنها بخشی از چیزهایی بود که در کتاب کار عمیق نوشته بود. در یک کلام بخواهم بگویم شاید بتوانم بگویم این کتاب از آن دسته اطلاعاتی به من ارائه کرده که زندگی مرا به قبل و بعد خودش تقسیم میکند.
دارم به این فکر می کنم که چقدر زمان خوبی دست به خواندن این کتاب زدهام. شاید اگر یک سال زودتر یا حتی یک ماه زودتر این کتاب را میخواندم تاثیری که الان روی من دارد را نمیگذاشت. زمانی این کتاب را میخوام و الان دیگر بخش نتیجهگیری آن باقی مانده که اگر نخواهم بگویم همه، اکثر مثالهای موجود در آن برایم خیلی خیلی ملموس هستند. شاید یک سال پیش و در آغاز کار رسمیام در باشگاه طنز اگر این کتاب را میخواندم از مثالهای موجود در آن سر در نمیآوردم یا اگر در میانه سال گذشته این کار را میکردم بازهم بخشی از مثالها برایم نامفهوم میبودند. اما الان حتی میتوانم با توجه به اینکه سال سوم دانشپژوهیام را طی میکنم حتی مثالهای علمی آن را درک کنم و بفهمم که کار عمیقی که از آن صحبت میکند چیست، هرچند هر صفحه را که میخوانم واقعا ضعف ترجمه به وضوح روشن است.
یکی از استراتژیهایی که در مورد مدیریت زمان داشت، شباهت زیادی به توصیههای استاد ساعت ۷ صبحمان در مورد مدیریت زمان و وقتی که در طول روز برای انجام کارها میگذاریم داشت. استاد زینتی میگفت باید کارها را به سه دسته کارهای هدفی، زمینهای و بیهوده تقسیم کرد. کارهای هدفی کارهایی هستند که ارتباط مستقیمی با رشد ما در زمینهای دارند که قصد کردهایم در آنها رشد کنیم. کارهای زمینهای کارهایی هستند که پدید آوردنده زمینهها و به نوعی زیرساعت کارهای هدفی محسوب میشوند و اگر نباشند کارهای هدفی به سختی زیاد صورت میگیرد. کارهای بیهوده نیز کارهایی هستند که در زمره دو کار قبلی قرار نمیگیرند. استاد زینتی میگفت کارهای هدفی باید عمده وقت ما را به خودشان اختصاص دهند و سعی کنیم نهایت هوشمندی را در استفاده از زمانمان برای انجام کارهای زمینهای به کار بگیریم تا هرچه بیشتر زمان کمتری از ما بگیرند و در نهایت کارهای بیهوده را نیز به صورت کامل از زندگیمان حذف کنیم. دقیقا متوجه نشدم ولی به نظر میرسید این را خودش در یک مقاله نوشته است و توضیحات کاملتری را آنجا ارائه کرده چون ما را به خواندن آن مقاله ارجاع داد. او مثالهایی هم برای هرکدام از اینها در زندگی خودش میزد که جالب بود. او میگفت این کار با یادداشت چند روزه مستمر زمانهایی که برای کارهای مختلف صرف میکنیم و نتیجه گیری در مورد آنها ممکن میشود
اما در کار عمیق نیز همین برنامه و زمانبندی البته با نامهایی دیگر بیان شده بود. اتفاقا کتاب هم نوشتن را برای انجام این کار توصیه میکرد ولی لحنش در مورد چگونگی انجام این کار تفاوت داشت. توضیح زیادی لازم ندارد زیرا هم بعدا قصد خلاصه کردن کتاب و ارائهاش در همینجا با یک متن درست و درمان را دارم هم اینکه واقعا تفاوتی بین دو گفته نمیبینم که بخواهم آن را تفاوت را بیان کنم.
خب تا اینجا 500 کلمه شده. بس است!