خب نمیدانم متن امروز در راستای ادامه دادن متن دیروز است یا اینکه میشود متن جداگانهای محسوب شود. دیروز گفتم که سوال «خب که چی؟» ممکن است از عدم دانایی و معرفت ما نسبت به کاری که انجام میدهیم باشد، یا از نادانی ما نسبت به چگونگی انجام آنها، یا از بابت این است که انگیزه کافی از آن کار را نداریم و در آخر ممکن است برای این باشد که تا کنون تلاش کافی را برای انجام آن صورت ندادهایم و همین باعث شکست و سرخوردگی ما میشود.
این حرفها را از خودم نزدم. در کتاب کار عمیق نوشته بود ذهن را کاری متقاعد و راضی و خشنود میکند که عمیق باشد و در روزگار کنونی کاری عمیق است که یا نسبت به فرایند پیچیدهای که دارد توسط ما به صورت سادهای صورت میپذیرد یا اینکه فرایند پیچیدهای دارد و وقت زیادی میگیرد و تنها ما از پس آن بر میآییم. خب این یک تعریف کاملا مادی از کار عمیق است که در جای خودش درست است و اگر بخواهیم کار عمیق را از لحاظ فیزیکی بررسی کنیم، درست از آب در میآید و چنین کاری، کار عمیق تلقی میشود.
اما مگر همه چیز را میشود با معیارهای مادی سنجید؟ همینکه کاری آن دو ویژگی را داشته باشد عمیق است؟ و الزاما داشتن آن دو ویژگی باعث میشود ذهن ما لذت ببرد و دیگر به سوال خب که چی؟ نرسد؟ به نظر میرسد پاسخ منفی است.
من حقیقت را در انگیزه نیز دنبال میکنم. ارزش نهایی را نه با دو ویژگی مذکور، بلکه میتوان با انگیزه و هدف ارزشگذاری کرد. انگیزه نهایی هرچقدر به ارزشمندی نزدیکتر باشد، ارزشمندی بیشتر پیدا میکند و در نتیجه انسان حس خوشایند بیشتری از کامیابی خود پیدا میکند.
اما ارزشمندی واقعی چیست؟ پول؟ صرف زمان کمتر؟ انجام کار مفیدتر؟ انجام کار باکیفیتتر؟ رفع نیازهای مردم؟ رفع نیازهای خودمان؟ لذت بردن؟ راحتی؟ اطاعت کردن؟ کدام یک ارزشمندی هستند و ملاک واقعی ارزشمندی تلقی میشوند؟
ممکن است گفته شود هر کدام از اینها میتواند ملاک ارزشمندی بخشی از کارها باشد یا اینکه هر کسی یکی از اینها را ملاک ارزشمندی کار خود قرار دهد و با آن به کامیابی برسد و خودش را برای انجام کارها متقاعد کند. ولی جواب من به این پاسخ این است که آن موقع دیگر نمیتوان در مورد آن حرف زد و خب هر شخصی باید در منجلاب پیدا کردن ملاک ارزشمندی دست و پا بزند و آیا راه را پیدا کند یا نکند! نیاز است که ملاک مشخص و معینی برای ارزیابی این موضوع وجود داشته باشد وگرنه بقیه حرفها و به رسمیت شناختن نسبیت در اینجا – و البته در همهجا – نقض غرض از طرح بحث و از بین برنده اصل گفت و گو به حساب میآید و طوری تلقی میکند که همین صحبت در مورد این موضوع، به سوال خب که چی؟ برسد! پس باید ملاک ارزشمندی را پیدا کرد!