چیز هایی که در حال حاضر به آن رسیده ام . هر کدام را بعد از نوشتن ، توضیح می دهم . و دلیل صحبتم را نیز مکتوب می کنم.
بین من و تو باید چگونه باشد ؟
با دوستانم صحبت میکنم . ما با کوچیک ترین و بی معنی ترین حرف ها ، صدای خنده هایمان سر به فلک می کشد . ما برای تولید لحظاتی شاد زیادی تلاش نمی کنیم . این فاکتور مهمی است . شما باید با پارتنرتان نیز این گونه باشید . وقتی که از جمله "دیگه چخبر ؟" استفاده می کنید . یعنی یک جای کار می لنگد .
این جمله دو دلیل دارد .
1. یا اینقدر از هم دور هستید و وجه مشترکی با هم دیگر ندارید ، و موضوعی برای گفت و گو پیدا نمی شود .
2.یا اینکه اینقدر نسبت به هم بی اعتماد هستید که نمی توانید حرف دلتان را بزنید .
مراتب عشق به این صورت بود که اول از دوستی یا همکاری شروع شد و بعد به صمیمیت کشانده شد و صمیمیت ریشه دواند و کم کم نشانه های علاقه نیز خود را نشان داد .
وقتی این مراتب را طی کرده باشید ، به مشکل اول بر نمی خورید .
چون وقتی دو نفر با هم صمیمی می شوند این بدین معناست که نقاط مشترک زیادی با هم دارند . حتی مورد دوم هم تحت پوشش قرار می گیرد زیرا در یک رابطه صمیمی اعتماد نیز تا حد خوبی شکل میگیرد .
معیار بعدی انتخاب پارنتر ،داشتن هدف است . دو نفر که به سن 18 به بعد ، می رسند .دارای چالش های فراوانی هستند . در سنی هستند که همه چیز می خواند و هیچی ندارند .خواستن به دنبال خود رنج می آورد .
شما یا باید رنج نداشتن و ناامیدی حاصل از نرسیدن به آن چیز را با خود حمل کنید .
یا رنج تلاش و شب نخوابی ها و . . . را برای رسیدن به هدف تحمل کنید .
در این سن اگر چیز های زیادی بخواهید ، باید برای آن برنامه ریزی کنید و در زندگی روز مره به هر کدام بها دهید . اگر پارتنر شما هدف نداشته باشد به دو مشکل بر خواهید خورد
1. پارتنر بی هدف روی شما هم تاثیر منفی می گذارد .و شما نیز به یک آدم بی هدف و شل و ول تبدیل می شوید.
2. هم چنین در زندگی روز مره ممکن است که همین پارتنر دل خور از این باشد که شما برای آن وقت کافی نمی گذارید و همین باعث عذاب وجدان در شما می شود و ذهن شما را در گیر می کند .این گونه به کار و بار خود نمی رسید و لحظاتی هم که کنار پارتنرتان هستید خوش نخواهد گذشت .
این رشته سر دراز دارد در ادامه موارد بیشتری را نیز تشریح خواهم کرد . با این حال پایان قسمت اول را اعلام می کنم .
