میدونی؟!
میدونی؟!
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

جانم به لب آمد...

نشستم زیر آوار آرزوهام و زار زار گریه میکنم...

امروز باز هم اون آوار رو سرم خراب شدن ؛ فقط با یه عکس !

میدونی فقط صدای تو آرومم میکرد...

ولی جرات زنگ زدن رو نداشتم.

ترسیدم ، مثل تموم لحظات زندگیم...

مثل اون وقتی که خودم دورت کردم تا در امان بمونی...

هر چه دور از من باشی برای خودت و احساست بهتره...تو باید زندگی کنی...
.

.

.

.

#من_آدم_ترسویی_ام


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید