به عنوان اولین پستام دوست داشتم تجربههای خودم در مورد اتفاقهایی که از بهمن ۱۳۹۷ تا خرداد ۱۳۹۸ افتاد، منتشر کنم. من تو این مدت دنبال شغل بودم و چندین جا مصاحبه رفتم. تا بالاخره روز ۲۹ خرداد تونستم یه شغل مناسب پیدا کنم.
تو این پست قصد دارم تجربه مصاحبه با همهی شرکتهایی که رفتم رو منتشر کنم. ولی اسم شرکتهای که از نظرم خوب نبودن رو نمیارم و فقط دلیل اینکه به نظرم رفتارشون نامناسب بود رو میگم.
اول یکم راجع به خودم توضیح بدم که ایدهای داشته باشید که وضعیت من چطور بود. من تجربه کاری گسترده ندارم ولی چند تا پروژهی فریلنسری انجام داده بودم و یه مدت پارت تایم یه جا کار کرده بودم. دنبال موقعیت Backend Developer ای بودم که با پایتون کد بزنم چون نسبت به بقیه زبانهای برنامهنویسی بهش مسلط ترم (دقت کنید، نگفتم مسلط! گفتم مسلط تر)
اولا که شروع کردم به رزومه فرستادن به شرکتهای مختلف، فکر میکردم بدون مشکل استخدام میشم و مشکلی پیش نخواهد اومد. ولی با فرستادن اولین رزومه و اولین مصاحبه متوجه مشکل بزرگی شدم. تقریبا همهی شرکتها کسی رو میخوان که تماموقت کار بکنه. ولی من به خاطر اینکه هنوز دانشجو هستم، مجبور بودم دنبال کار پارهوقت بگردم. به خاطر همین از فرستادن رزومه به کلی از شرکتها خودم رو محروم کردم.
از این به بعد شروع میکنم به نوشتن تجربه مصاحبه با شرکتهای مختلف. ولی اگر از اون شرکت ناراضی بودم اسمش رو مخفف مینویسم. شرکتهایی هم که رزومهام رو دیدن ولی خبر ندادن رو هم قاعدتا توضیحی راجع بهشون ندارم.
توسط یکی از دوستان به شرکتی معرفی شدم برای کار. اولین ارتباطمون از طریق تلگرام بود که قرار مصاحبه گذاشتهشد. اول از همه اینکه معتقدم تلگرام صرفا یک پیامرسان هست و نباید کارهایی مثل مصاحبه و اطلاعرسانی تمرینهای دانشگاهی و ... از این طریق انجام بشه. به هر حال ...
من تو روز موعود که حدودا آخرای سال ۹۷ بود رفتم برای مصاحبه. در نگاه اول محیط خوبی به نظر میومد. یکم منتظر موندم تا مصاحبه شروع بشه. راجع به خودم و سابقهام پرسیدن و جواب دادم. ولی از وقتی که شروع کردن به پرسیدن سوالهای عجیب و غریب مثل اینکه <چرا در چاه رو گرد میسازن؟> یکم متعجب شدم. آخر جلسه قرار شد که یه تسک به من بدن تا توانایی من رو بسنجن. از این تسک هیچ خبری نشد تا اینکه بعد از حدود یک ماه و نیم به من خبر دادن که کلا از استخدام هرگونه Developer منصرف شدن! و من کل این مدت رو منتظر این بودم که تسک رو به من بدن تا انجامش بدم.
به نظرم این برخورد اصلا نباید برای شرکتهای نرمافزاری وجود داشته باشه.
در مرحلهی اول مصاحبه که به گفته مصاحبه کننده بخشی از مراحل سهگانهی مصاحبه بود از من دقیقا سوالاتی رو پرسیدن که مفصل داخل رزومهام جواب داده بودم. بعدش متوجه شدم که اصلا رزومهآم رو نخونده بودن. نکتهای که واقعا تو ذوقم زد این بود که سوالاتی که واقعا میشد جوابهاشو با مطالعه رزومه دید و یا تلفنی اون سوالها رو پرسید، باید یک ساعت زمان رفت و یک ساعت زمان برگشت براش صرف میکردم که یک ربع حضوری این سوالها رو ازم بپرسن.
اوایل اسفند بود که رزومهام رو به اصرار یکی از دوستام فرستادم به کافهبازار. فکر میکردم که توی همون مرحله اول رد بشم. ولی خب اینطوری نشد. یکم توی فرآیند مصاحبه و زمانهای مصاحبه بینظمی پیش اومد ولی تیم HR کافهبازار از قبول کردن اشتباهش ابایی نداشت و با رفتار محترمانه عذرخواهی میکرد که خیلی برام ارزشمند بود. بعد از مصاحبه تلفنی که شامل کد زدن آنلاین هم میشد (کدی که باید میزدم خیلی ساده بود) و گذشتن چند مدت به مصاحبه حضوری اول دعوت شد.
سیستم اطلاع رسانی و هماهنگی کافهبازار به نظرم فوقالعاده بود و حتی میدونستم چه کسی قراره باهام مصاحبه بکنه. من هم قبل مصاحبه میرفتم LinkedIn مصاحبه کنندهام رو چک میکردم! (هنوز نمیدونم هدفم از این کار چی بود :)
توی اولین مصاحبه کسی که قرار بود باهام مصاحبه کنه نیومده بود و فرد دیگهای از من مصاحبه گرفت. ولی این مسئله اصلا تاثیری توی روند مصاحبه نداشت. برخورد افراد از نگهبانها تا مصاحبهگیرنده و حتی افراد دیگه همه محترمانه بود و حس خوبی به آدم دست میداد.
بعد از تموم شدن این مصاحبه و گذشتن حدود ۱۰ روز دعوت شدم به مصاحبهی دوم. این مصاحبه برای من پر از یادگیری بود. و تو این مصاحبه به معنای واقعی متوجه شدم که خیلی راه برای رفتن هست. البته بعد از مصاحبه مطمئن بودم که رد میشم (که همینطور هم شد) ولی یه حس دوگانه پیدا کرده بودم که بخشی از اون نا امیدی و بخشی امید برای یادگیری بیشتر بود.
فقط بدی این فرآیند این بود که خیلی زیاد طول کشید و من این رو با توجه به حجم درخواستهای استخدام کافهبازار درک میکنم.
پس از اینکه در این فرآیند رد شدم تصمیم گرفتم که در صورت امکان به صورت کارآموز در کافهبازار فعالیت کنم که در این امر نیز رد شدم!
این شرکت رزومهام رو بعد از یک ماه! مشاهده کرد و از این شرکت به من زنگ زدن تا برم برای مصاحبه. توی مصاحبه سوالهای منطقی ازم پرسیدن و به نظرم مشکل آنچنانی نداشتن. مصاحبه دوم مصاحبه راجع به مسائل مالی بود. در واقع من رو از نظر فنی قبول کرده بودن. نکته عجیب برای من تفاوت محل مصاحبهی اول و مصاحبهی دوم بود.
بعد از اتمام مصاحبهی دوم قرار بر این شد که تا پایان ترم تحصیلی جاری هفتهای ۱۶ ساعت و بعد از اون به صورت تمام وقت در شرکت مشغول به کار بشم. البته این همکاری بیشتر از یک هفته طول نکشید. بعد از یک هفته به مدیر شرکت گفتم که دیگه نمیخوام ادامه بدم و ایشون هم خیلی محترمانه قبول کردند. دلایلام برای قطع همکاری این بود که در سه روزی که به شرکت رفتم، متوجه شدم اصلا نظم برای هیچکاری در این شرکت (از نظر من) وجود نداشت و حتی معلوم نبود که نقش من در شرکت چه چیزی هست. از طرفی به این نتیجه رسیدم که این همکاری خیلی کمتر از چیزی که باید به ارتقای دانش من کمک میکنه. همینکه اصطلاحا CTO شرکت فرق سیستم REST و غیر REST رو نمیدونست من رو مطمئن تر میکرد.
در کنار همهی این مسائل بابت رفتار خوب افراد این شرکت ازشون تشکر میکنم.
بعد از حدود یک هفته از ارسال رزومه به این شرکت، به من زنگ زدن و زمان مصاحبه با من ست کردند. به موقع در محل حاضر شدم. در اینکه کسی نمیدونست قراره من حضور داشته باشم و از من مصاحبه گرفته بشه، هیچ توجیهی وجود نداشت. بالاخره یک نفر قبول کرد که با من مصاحبه بکنه.
سوال کردنها که شروع شد احساس عجیبی پیدا کردم. تا جایی که اطلاع داشتم به سوالها جواب دادم ولی آخه من برای Python Developer درخواست فرستاده بودم و مدت زیادی از مصاحبه صرف پرسیدن سوالهای مربوط به ++C و Embedded شد. خب قاعدتا خیلی از سوالهای تخصصی رو نتونستم جواب بدم. بعد از چند تا سوال متوالی (که احساس کردم در این حوزه خیلی بدیهی هستن) مصاحبه کننده معترض شد که <اگه اینا رو بلد نیستی پس برای چی رزومه فرستادی؟> من هم در کمال بهت گفتم که من برای این موقعیت درخواست ارسال نکردم. تازه اونجا بود که فهمیدیم چه اتفاقی افتاده!
مصاحبه روندش رو عوض کرد و سوالهایی که باید از من پرسیده میشد، پرسیده شد(که تقریبا همش رو جواب دادم).
بعد از این همه کشمکش، بعد از یک هفته یک تسک تست برای من فرستادن. ولی از اونجا که اصلا از فضای شرکت خوشم نیومده بود و دوست نداشتم هر جایی که بشه کار بکنم، متاسفانه به دروغ خبر دادم که در جای دیگری مشغول شدهام!
استارتآپ کوئرا که به نظرم یکی از استارتآپهای خوب ایران در حوزهی برنامهنویسی هست، رویدادی به اسم کارآموز شو ترتیب داده بود. روند این رویداد به این شکل بود که پس از برگزاری یک مسابقه جهت ارزیابی شرکت کنندگان، شرکت کنندگان اقدام به ارسال رزومهی خود، به شرکتهایی که اعلام آمادگی در این رویداد را کرده بودند، میکردند.
علیرغم اینکه رتبهی نسبتا خوبی در این مسابقه کسب کردم و به تمام شرکتهای مرتبط به حوزهی کاریام رزومه ام را ارسال کردم، غیر از یک شرکت که از قضا همان Quera بود، هیچگونه تماسی مبنی بر قبول یا رد شدن و تنظیم مصاحبه با من برقرار نشد. نکتهی منفی این مسئله این بود که اکثر شرکتهایی که در این رویداد حضور داشتند جز شرکتهای نامدار حوزهی استارتآپی
فرآیند پذیرش کوئرا نیز شامل دو مصاحبه بود. مصاحبهی مرحلهی اول که بسیار منطقی بود و رفتار محترمانه سرلوحهی افراد این شرکت بود. ولی کار من به مصاحبهی دوم نرسید و در شرکت دیگری مشغول به کار شدم.
برای تیم کوئرا که این بستر را فراهم کرد(گرچه نحوهی رفتار شرکتهای مختلف قابل بازرسی است) آرزوی موفقیت دارم.
پس از حضور در مصاحبهی این شرکت، بعد از حدود ۳ روز رضایت شرکت مبنی بر همکاری با من به من اعلام شد. من نیز ۱ روز وقت خواستم که تصمیم نهایی ام را به این شرکت اعلام کنم.
بعد از گذشت ۱ روز، به شمارهی اعلام شده زنگ زدم تا نظر مثبت خودم را اعلام کنم ولی متاسفانه به تماس من جواب داده نشد. دو روز متوالی دیگر نیز این کار را کردم ولی نتیجهی متفاوتی حاصل نشد.
با توجه به به این اتفاقات تصمیم گرفتم به تماس مجدد ادامه ندهم.
موقعیت شغلی مربوط رو تو جابینجا دیدم و رزومهام رو ارسال کردم. بعد از مدتی به من زنگ زدن و از من پرسیدن که برای یک تاریخ مشخص برام مقدور هست که برای مصاحبه در شرکت حاضر بشم یا نه. من در اون زمان کلاس مهمی داشتم و گفتم که متاسفانه در این زمان نمیتونم برای مصاحبه حاضر باشم. مسئول HR شرکت گفتن که پس بعدا زنگ میزنن و یک زمان برای مصاحبه تنظیم میکنن. بعد از گذشت یک هفته ایمیلی برام اومد که مبنی بر رد شدن رزومهام در این شرکت بود.
ایمیل رو باز کردم و دیدم که دلیل رد شدن من <کافی نبودن دانش فنی> اعلام شده بود!
ترجیح میدهم راجع به این مورد توضیح بیشتری ندهم!
من تنها یک مرحله با مسئول HR شرکت مدریک، از طریق Skype انجام دادم. با توجه به گرمای شدید هوا این عمل به نظرم خیلی تحسین برانگیز هست.
نکته مشترک خیلی از شرکتها این بود که ادعا داشتند پس از مصاحبه حتی در صورت رد شدن به درخواست دهندگان اعلام وضعیت میکنند. حتی برخی از شرکتها ادعا داشتند که دلایل پذیرش یا عدم پذیرش را نیز به اطلاع درخواست دهنده میرسانند. ولی بر خلاف این ادعا ها تمامی این شرکتها هیچ گونه اطلاعی از وضعیت کنونی، حتی زمانی که پیگیر وضعیت میشدم نمیدادند. به نظرم این ویژگی،بدترین ویژگی برای یک شرکت است.
به نظرم مصاحبهی تلفنی و مینیپروژهي اختصاص داده شده به من کاملا منطقی بود که این فرآیندها برای من به نتیجه رسید و حدود ۱ روز است که کار را شروع کردهام :)
صحبت کردن راجع به خیلی از تجربههای دیگهام خسته کننده است. به خاطر همین به نظرم همینقدر توضیحات کافیه. امیدوارم این پست براتون مفید بوده باشه! (بعیده)
در این حدود ۶ ماه، اصلا احساس خوبی به بازار کار در حوزهی مهندسی کامپیوتر در ایران پیدا نکردم. برخی از دلایلام را هم در لابهلای این پست اشارهکردم. ولی امیدوارم یا وضعیت آنطوری که من فکر میکنم بد نباشد یا هرچه زودتر به وضعیت بهتری برسیم.