قرنطینه و درگیری با ویروس چینی، فارغ از وسواس و کفو صابونش یسری چلنجا و ترشحات دیگم داشته که حسابی روان آدم رو بهم ریخته.
شرایطی که بطور معمول و طبق روال قبلی کمتر فرصت مواجهه مستقیم با مارو داشت. میخوام در مورد این حجم اطلاعات و دیتایی که دور و برمون میپلکه و خواسته ناخواسته، زمان و توجه زیادی رو از ما میگیره براتون نق بزنم.
برای خودم قبل این واقعه، چلنج این درگیری با محیط شغلی و عناوین خواندنی و دنبال کردنی مثل شغلها، علایق، کتابها و.. خیلی زیاد لمس شده بود، اینکه تو قرن حاضر تو علایق زیادی داشته باشی و چه بسا یک عالمه شغل، هدف، مسیر، عنوان و.. وجود داشته باشن که توهرکدومشون یکم از علایقت دیده میشه و ناخودآگاه تو همرو پیگیری میکنی، میخونی، دنبال میکنی، تصور میکنی!
و در نهایت تا بخودت میای میبینی وسط گود کشتی هستی که داره از هر سمتی برات چالش ظاهر میشه و تو هم دقیقا وسط مرکز این دایره محاصره شدی. هر شعاعی تورو فرامیخونه! مجبوری تن به تمام شعاع ها بدی، منابع زیادی صرف کنی و به سمت این بار عظیم که محاصرت کرده حرکت کنی.
باید بپذیریم ما انسانها تو عصر وحشتناکی داریم زندگی میکنیم، ایمان بیاریم که قدرت کنترل بسیار کمی داریم!
باید بپذیریم به عنوان یک انسان بسیار عمر محدود و زمان کمی برای زیست داریم، قدرت و توان و منابع فردی محدودی داریم.
این معضل و مسئله اینقدر گسترده و پیچیدس که ابعاد و تعداد فرابیلیونی کلمات برای شرح و تفصیلش کافی نیست.
صبح که بیدار میشی(تازه اگ تایمی ک بیدار میشیم رو صبح در نظر بگیرم، چون بیشتر زیستمون شبانه شده و سیکل زندگیمون با +۶ساعت اختلاف نسبت به رنج نرمال داره پیگیری میشه) تحت شعاع ساده ترین چیزی که تو خونه هممون هست قرار میگیری، رسانه تلوزیونی با مضخرف ترین محتوا و تبلیغات تورو احاطه میکنه،
از دنیای رسانه تلوزیون و رادیو که خودتو جدا کنی دستت به نزدیک ترین عضوبدنت میخوره، تلفن همراهت!
وسیله ای ک وب جهانی، انواع گجتها و… مکملهایی شدن برای زیست در دنیای دیجیتال.
با یه حساب سرانگشتی متوجه میشی که بین اینهمه اپلیکیشن و سوشال مدیاهای مختلف مدتها در واتساپی، ساعتها در تلگرامی، روزها در اینستاگرام و توییتری و سالها در یوتیوب (و این سیکل بی پایانه همینطور ادامه داره).
برگردیم به اون تشک کشتیه، شما در مرکز دایره قرار دارین، کلی دیتا به سمتتتون میاد، باید تصمیم بگیرید با کدوم درگیر بشین یا مذاکره کنید یا سرسری و بی اعتنا عبور کنید و..
اگر لاین و شعاع مشخصی نداشته باشیم در بهترین حالت، از مرکز این داره یک محدوده چند سانتی رو بیشتر نتونیم جابجا بشیم چون از تمام ظرفیت و توانمون استفاده کردیم و منابع تموم شده.
متاسفانه متاسفانه! این حجم دیتا و اطلاعات پیرامون ما زیادتر از اون چیزیه که حتی بشه تعداد ارقام و عدداش رو خوند!
پس با این فرض، اگه لاین و شعاع مشخصی رو هم انتخاب کنیم و با شرایط و پیشفرضا و فیلترهای خاص پیگیری کنیم نهایتا فرضا تا محدوده چند متری نسبت به مرکز شعاع دایره بتونیم حرکتی داشته باشیم( در یک سیکل زندگی مثلا ۶۰ساله). عمق محدودیت انسان اینجا خودش رو نشون میده.
از حجم اطلاعات دریافتی که گذر کنیم، کیفیت وکارایی این اطلاعات معنا پیدا میکنه.
رسانه تلوزیونی ما که حسابی از خجالت کیفیت دراومده، حیف پولی که صرف نگهداری همچین نهادی میشه. از تبلیغاتش هم نگم که دقیقا شده مرجع غلط آموزش و پرورش نسلها. تبلیغات غلطی که فقط دارن به مارکت و بازگشت سرمایه خودشون فکرمیکنن و اصلا حواسشون نیست و یا نمیخوان باشه که دارن فرهنگ، دیدگاه، وانتظارات عجیب غریبی پرورش میدن و دقیقا وسیله خاموش، نابودی نسلهای بعدی شدن.
از شبکه های اجتماعی همین بس که کانالهای زرد و موفقیت یک شبه، ممبرای هزارکایی داره و اینستاگرام هم که صبح تا شب پره لایو شده. اساتید از بس پشت تریبونن نمیدونم کی وقت میکنن مطالعه کنند! اساتید مغز انسانهارو با سرویس بهداشتی خونشون اشتباه گرفتن.
یسری به اصطلاح افراد موفق هم وجود دارن که متاسفانه مدیریت و هدایت مجموعه ای هم برعهدشونه(البته چند صباحی قبل نابودی) ولی طوریه که انگار اون مجموعه کلا مدیر نداره، چون مدیر محترم مشغول شوآف و استوری گذاشتنه! ( تجربه شخصی خودم از فالووینگام! )
بگذریم..
تو دنیای دیجیتال، حداقل به تعداد آدم های روی زمین، تولید کننده محتوا وجود داره، نتیجشم این شده که ما این وسط دفن شدیم.حجم دیتا و اطلاعات عجیب غریبی مارو احاطه کرده و این برخلاف فوایدش فاجعه وحشتناکیه.
خودم هم از کسایی هستم که بشدت با این چالشها درگیرم و حسابی روانمو بهم ریخته. امید به اینکه ما آدما قبل اینکه هرچیز روخلق کنیم، نحوه مدیریت و ممانعتش رو هم خلق کنیم. خودمون تو چیزایی که خودمون خلق کردیم دفن شدیم.
*اینارو اینجا مینویسم که یادم بمونه، وقتم ومنابعم محدوده، دنیای دیجیتال دنیای بی رحمیه، سریعتر نسخه شخصی مدیریت دیجیتال باید داشته باشم*
این معضل اینروزا خیلی داغ شده همه کمو بیش در مورد مینیمال شدن و کنترل منابع و افزایش تمرکز صحبت میکنند.
خود من هم موازی بقیه امورات، مشغول خوندن کتابهای اصل گرایی و کار عمیق هستم و امیدوارم زودتر سرنخ توانایی کنترل نسبی شرایط رو پیدا کنم.
اگه شرایط مشابه دارین حداقل پیشنهادم فعلا خوندن همین کتابها و سرچ کردن در مورد کلمه مینیمال و مشتقات چسبیده به این کلمست.
امیدوارم از منابع زندگیتون بهترین بهره وری رو داشته باشین.
MrAbdi