بهار بار دیگر آمد و مژده روز نو را پیش چشمانمان قرار داد. حالا پس از سردی زمستان، این نوبهار است که رخ مینماید. برای شروع این سال هر ایرانی در هرکجای جهان به کاری مشغول است، یکی آیین باستانی را پاس میدارد و دیگری مشغول دعا برای شروع سال جدید است. من به هر دو عمیقا میاندیشم و خود را فراسوی هرکدام و در هریک جستجو میکنم.
حول حالنا همواره مرا به تفکر می خواند. تو گویی پس از سردی زمستان و اهرمن تاریکی، این تحول و بهار است که می آید. حول حالنا برای آنان که سردی زمستان را تاب آورده اند، بشارت نوروز است. تحولی است که روز خویش را نو کرده و سرآغازی دوباره را برای خویشتن رقم زنند. این همان احسن الحال است.
زین خوش رقم که برگل ِ رخسار میکشی
خط بر صحیفه ی گل و گلزار میکشی
اما به راستی این تحول چگونه ممکن است؟ آیا این همان آرزوی هزار ساله آدمیان نیست؟
شاید عجیب بنماید که همانند هر سال به سراغ حافظ و مولوی نمیروم، چرا که خوشتر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.
فردریش نیچه، فیلسوف شهیری که خواب انسان مدرن را آشفته کرد و او را به سوی بازاندیشی سوق داد، در آغاز سال نو چنین نگاشته است.
«من هنوز زندهام و هنوز فکر میکنم. باید باز زندگی کنم تا باز فکر کنم. هستم، پس فکر میکنم. فکر میکنم، پس هستم. امروز هرکس آزادانه آرزو و محبوبترین اندیشه خود را بیان میکند. بسیار خوب، من هم میخواهم از آنچه امروز آرزو کردهام و از اولین اندیشهای که امسال از صمیم قلب به آن معتقدم سخن بگویم. میخواهم اندیشهای را بیان کنم که میتواند دلیل، ضمانت و شیرینی تمام زندگیم باشد. این اندیشه آن است که باید بیش از پیش بیاموزم که ضرورت چیزها عینِ زیبایی ذاتی است. بدینسان، من در شمار کسانی خواهم بود که چیزها را زیبا میسازند. از این پس عشق من عبارت خواهد بود از «عشق به سرنوشت». من نمیخواهم متهم کنم، حتی نمیخواهم متهمکنندگان را متهم کنم. من نمیخواهم با زشتیها سر جنگ داشته باشم. از این پس، دیده برتافتن تنها انکار من خواهد بود. خلاصه، از این پس فقط میخواهم به زندگی آری گویم.» آغاز کتاب چهارم، حکمت شادان.
آری هم رهآورد این تحول و هم راه امکان آن، آری گویی به زندگی است، در عین عشق به هرآنچه مقدر است. این دو مهم، در عین آنکه در ظاهر متناقض مینمایند، اما با یکدیگر بر سر مهر بوده و وحدتی از جنس بودنی ناپایدار را پیش روی ما قرار خواهند داد که به مدد آن، درک چیستی زندگی و کردار من آدمی هموار تر خواهد شد.
من آغاز سال نو را تبریک عرض کرده و برایتان عاقبتی نیک، اخلاقی نکو و وضع الحالی خوش آرزومندم. باشد که بتوانیم اراده خویش را معطوف به آری گویی به زندگی کرده و در عین حال به هرآنچه مقدر است به دیده رضا بنگریم.
من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
میلاد جمیلی
آغاز فروردین ماه سال ۱۴۰۱
چند لینک مفید:
شش شایعه درباره نیچه که نباید باور کنید