ویرگول
ورودثبت نام
نویسنده کوچک
نویسنده کوچک
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

سخت

چشمانش به قهوه‌ای قهوه می‌ماند

سفیدی پوستش همانند برف

سال هاست که بازگشته

بازگشت دوباره عاشقی

گرچه به زبان نمی آورم اما

در فکر کسب لبخندش می‌سوزم که دگر داشتنش سخت است

،خطاست.

خطایی که خود با دستانم در پشت فکر هایم ساختم و بافتم.

هرچه هست لبخندش زیباست چشمانش گیراست

اما دگر نمیشود که نمیشود که نمیشود برایم باشد حتی یک روز دیگر

عشق واقعی
میلاد مکاری اصل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید