امروز هر سه اپیزود پادکست 'چنین شد' رو که به زندگی عاشقانه فروغ پرداخته بود گوش کردم. مجذوب این اپیزودها شده بودم.اگه دلتون میخواد فروغ رو بهتر بشناسید حتما بهتون پیشنهادش میکنم. (لینکش رو در انتهای مقاله میزارم)
- یه نکته داره: اینکه اگه تا حالا تو زندگیتون به کسی علاقمند نشدین، حس و حال نامه های فروغ که تو این اپیزود خونده میشه رو خیلی متوجه نخواهید شد.
◽️ نکته دوم: شاعر خوب، شاعر خوبیه. قرار نیست انسان کاملی هم باشه.
◾️ به نظر من فروغ رنج های عاطفی و روحی زیادی کشیده، درگیر تله های روانی زندگیش بوده. تله های زندگی چیزایی هستن که همه مون دارین چون هیچ کس کامل نیس و همه نقصهایی داریم. هرچه خانواده، دوستان و اثرگزاران زندگیمون، اثرات مخرب تری داشته باشن، این تله ها شدید تر و مخرب تر میشن.
به نظر "من" فروغ درگیر تله های روانیش بوده و متاسفانه نتونسته به آرامش درونی برسه. #تله_ها مثل بند، آدمو به اسارتِ خودشون میکشن. فروغ از این بندها، در عذاب و #رنج بوده. فروغ درد می کشیده و شعر رو انتخاب کرده تا بتونه دردهاشو فریاد بزنه. انتخاب قشنگی که آدم مستعدی مثل فروغ میکنه که منتج به شعرهایی شده که بعضی از اونا جزو کم نظیر ترین اشعار فارسی شدند.
نظر منه مهدی ارسطو، که یه نظرِ کامل نیست و صرفا نگاه شخصیِ منه! اینه که فروغ برای دردهایی که تله هاش ساخته بودن، به دنبال آدمهایی بود که با تجربه ی عشقی که باهاشون تجربه میکنه از اون بندها رها بشه. همونطور که در نامه های عاشقانه ش به شاپور که در ۱۶ سالگی عاشقش شده بوده، با این مضمون مینویسه که من از تو محبت، تکیه گاه بودن همچون پدر، عشق بعنوان همسر، همراز و همدرد بودن مثل مادر و ... رو میخوام. تو همه چیز منی و الخ!
در نگاه دوم به نظرِ من باز اینطور میاد که فروغ، آدمِ مرحله ی بعد از عاشقی در زندگی نبوده. فروغ فقط برای همین مرحله یعنی عاشق شدن برنامه داشته و ازش لذت میبرده. پس وقتی که در زندگی با همسر اولش، وارد مرحله ی بچه دار شدن شد، دیگه نتونست گذروندن زندگی عادی رو تحمل کنه.
از نظر من این یه نقص در روان اون آدمه که باید با مشاوره های روانشناسی برطرف بشه، اما نکته ی این اتفاقات اینه که وقتی از تعادل خارج میشی، ممکنه در جای دیگه ای خارج از تعادل اوج بگیری. اینطور به نظرم میاد که فروغ در شعر و بیان عاشقانه هاش اوج گرفت و جسارت بی نظیرش در نوشتن اشعار، او رو فروغ فرخزادی که میشناسیم کرد.
برای اینکه مفهوم جسارت فروغ رو بیشتر درک کنید، اولین شعری که از فروغ چاپ شد رو باهم بخونیم. شعر گناه، اولین اثر چاپ شده از #فروغ که در نشریه ای پرتیراژ چاپ شد. فروغ این شعر رو در ۱۶-۱۷ سالگی سروده. وقتی که همسرش پرویز شاپور بود. این شعر زندگی شخصی فروغ رو دچار تنش هایی کرد و نامش رو سر زبان ها انداخت:
گنه كردم گناهی پر ز لذت
كنار پيكری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه كردم
در آن خلوتگه تاريك و خاموش
در آن خلوتگه تاريك و خاموش
نگه كردم بچشم پر ز رازش
دلم در سينه بی تابانه لرزيد
ز خواهش های چشم پر نيازش
در آن خلوتگه تاريك و خاموش
پريشان در كنار او نشستم
لبش بر روی لب هايم هوس ريخت
زاندوه دل ديوانه رستم
فرو خواندم بگوشش قصه عشق:
ترا می خواهم ای جانانه من
ترا می خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق ديوانه من
هوس در ديدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پيمانه رقصيد
تن من در میان بستر نرم
بروی سينه اش مستانه لرزيد
گنه كردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی كه گرم و آتشين بود
گنه كردم میان بازوانی
كه داغ و كينه جوی و آهنين بود
فروغ فرخزاد
▪️باید بدانیم که فروغ در ۳۲ سالگی درگذشت که بسیار جوان بوده. با همه ی این احوالات، ما میتونیم انتخاب کنیم که زندگی متعادلی داشته باشیم یا فروغی باشیم بر آسمان شعر و هنر... انتخاب ما مسیر مارو میسازه. یادمون باشه که فروغ برای ما، فروغه... برای سایرین، خوندن اشعارش شاید لذتبخش باشه اما به گمان من برای فروغ، شعر راهی برای بیان درد و تسلی بخش رنج های روح و روانش بوده.
* فروغ از نگاه : مهدی ارسطو
28 مرداد 1401 - 19 آگوست 2022 - آلمان
پ.ن: این تنها نظر شخصی نگارنده بعد از اندک مطالعه است و هیچ ادعایی مبنی بر درستی یا نادرستی آن ندارد.
پ.ن 2: لینک اپیزود فروغ فرخزاد در پادکست چنین شد: