مقدمه
یکی از مزیتهایی که در حوزهٔ طراحی محصول دیجیتال درک کردم، اینه که خروجی اقداماتم در زندگی عده زیادی از آدمها وارد میشه و قراره بخشی از زندگیشون رو تسهیل و لذتبخشتر کنه. طراحی بر انسان، محیط، حرفهها و سرگرمیها، دوستیها و خانوادههای ما تأثیر میذاره. به عقیده من طراحی همون قدر که میتونه باعث بهبود زندگی انسان بشه، بهرهوری رو افزایش و آسیبها رو کاهش بده، همونقدر هم میتونه مخرب باشه و سلامت روح و جسم رو به خطر بندازه.
شاید به نظر برسه که رعایت اخلاق در طراحی بدیهیه اما وقتی پای عمل میٰسه با ناشناختهها، سردرگمیها و حساسیتهای زیادی مواجه میشیم.
همه اینها رو در این نوشته توضیح میدم.
تعریف اخلاق
اخلاق جمع «خُلق» و به معنای سرشت، خوی، طبیعت و اون چیزیه که منطبق با ذات و سرشت انسانه. اخلاق، اصول اخلاقی که در زمان تصمیمگیری به ما میگه چه کاری رو انجام بدیم و از انجام چه کاری دوری کنیم. در واقع اخلاق جهتدهنده رفتار ماست.
اخلاق به ما جهت میده که فراتر از خیر خودمون فکر کنیم و خیر دیگران رو هم در نظر بگیریم.
طراحی اخلاقی
طراحی اخلاقی به معنی گرفتن تصمیمات طراحی آگاهانهس که به کسی آسیب نمیرسونه. در واقع در طراحی اخلاقی، ما مسئول اقداماتمون برای جامعه و بشریت هستیم. این روزها در تکنولوژی، کسب و کار، سیاستها و فرهنگها، مواردی اخلاقی جای خودشون رو به مواردی که «عادی شدن»، دادن. یعنی چون همه جا اینطوره، پس اشکالی نداره.
اپیکور، فیلسوف یونانی: بهترین زندگی آن است که لذت را بیشتر و درد را کاهش دهد. امروزه، رویکرد سودگرایانه می آموزد که بهترین اقدام، اقدامی است که بیشترین سود و کمترین ضرر را برای همه افراد درگیر به همراه داشته باشد.
اصول اخلاقی به دلایل مختلف کنار گذاشته میشن. اولویتهای رقابتی، فقدان دانش، فرهنگ سازمان و عدم وجود افرادی که مایل به حمایت و دفاع از اخلاق هستن. اما اینجا نقش طراح پررنگ میشه که به قول آقای میرباقری در این نوشته، طراح نقش «مادر» رو برای محصول ایفا میکنه و مسئول تربیت و ادب فرزندِ؛ مادر فرزندش رو طوری تربیت میکنه که به دیگران آسیب نزنه و انسانیت براش مهم باشه. یکی از مسئولیتهای یک طراح در یک سازمان، ایجاد و غنیسازی نگاه طراحیه که شناخت و درک از موضوع «اخلاق در طراحی» باعث میشه این فرهنگ در حالت درستی ایجاد بشه و توسعه پیدا کنه.
طراحان و سازمانها در کنار پرورش «تفکر طراحی» در مواجهه با مسائل پیچیده، به پرورش «تفکر اخلاقی» هم نیاز دارن.
طراح اخلاقمدار
طراحان اخلاقمدار به مشکلات طراحی و راه حلها در ابعاد بزرگتری نسبت به طراحان دیگه فکر میکنن. اونها فقط نمیپرسن که آیا این اقدامات طراحی قانونی، کارآمد یا مقرون به صرفه هستن یا نه، بلکه به این موضوع هم توجه دارن که تصمیماتشون چه تاثیری بر دیگران میذاره. اونها همچنین مسئولیت انتخابهاشون رو به عهده میگیرن و در واقع اونها میدونن که جزو «عوامل تغییر» هستن.
طراحی اخلاقی یک مهارته. این یعنی که میشه اون رو یاد گرفت و بهبود داد. یک طراح میتونه از عدم درک به سمت تسلط این مهارت حرکت کنه.
مایک مونتیرو در کتاب ویران شده توسط طراحی میگه که چطور طراحان جهان رو ویران کردند و چه کاری میتونیم برای رفع این ویرانی انجام بدیم و در ادامه نقش یک طراح رو در طراحی اخلاقی توضیح میده:
اخلاقی کار کردن یک مهارت است و این مهارتی است که باید آموزش داده شود و سپس توسعه یابد. این آسان نیست که به مدیر عامل یک شرکت بگوییم محصولی که از شما خواستهاند طراحی کنید غیر اخلاقی است. جرات میخواهد. نیاز به دانستن این است که چه سوالاتی بپرسید. نیاز به دانستن این است که چگونه آزمایش تاثیر محصول را انجام دهید. نیاز است بدانیم چگونه یک استدلال را به خوبی مطرح کنیم و لازم است خودتان را به عنوان یک سهامدار در برابر محصول ببینید. لازم است خودتان را به عنوان یک دروازهبان ببینید و صادقانه بگویم، نیاز به طراحانی دارد که از پیشینهها و تجربیاتی که توسط محصولات شرکتها آسیب دیدهاند. آگاه باشند. خیلی طول می کشد.»
هرم «سلسله مراتب اخلاقی نیازها»
خیلی از اصول طراحی اخلاقی حول احترام به حقوق بشر، تلاش و تجربهٔ انسان مطرح میشه؛ هرم «سلسله مراتب اخلاقی نیازها» که توسط آرال بالکان و لورا کالباگ مطرح شده ، این موضوع رو به سه لایهٔ کلی تقسیم میکنه که رسیدن به هر لایه به لایه پایینتر بستگی داره
احترام به حقوق بشر
در لایهٔ اول، طراحی اخلاقی به حقوق بشر، امنیت انسان و به آزادیهای مدنی احترام میذاره، بر اساس همکاری خود انسانها ایجاد میشه، نابرابریها رو کاهش میده و برای همه فارغ از جنسیت، رنگ و نژاد طراحی شده و به محیط زیست آسیب نمیزنه.
احترام به تلاش انسان
در لایهٔ دوم، طراحی اخلاقی به تلاش انسان احترام میذاره، علاوه بر این که نیاز انسانها رو رفع میکنه، این نیاز رو راحت و سریع رفع میکنه و همینطور قابل اعتماده. خودخواهانه نیست و درک میکنه که ممکنه حواس انسانها در این زمان محدود زندگی پرت بشه و همچنین به اینکه آدمهای مختلف تواناییهای متفاوتی دارن هم توجه میکنه.
احترام به تجربه انسان
و در لایهٔ آخر، طراحی به تجربهٔ زیستن انسان احترام میذاره. به زیبایی و لذتبخش بودن کار کردن با تکنولوژی. شادی میبخشه و لبخند رضایت رو روی لبای انسانها ظاهر میکنه و زندگی رو برای انسانها لذتبخشتر میکنه.
آرال بالکان: مشکل فناوری نیست، مشکل نگرش سرمایهداری است.
راهنمای دستیابی به طراحی اخلاقی
تحقیق
در فرآیند تحقیق هدف مصاحبه رو با افراد در میون بذارین، از سوگیریها اجتناب کنین و اجازه بدین نتایج تحقیقات به شما جهت بدن و نه برعکس؛ در نگهداشت اطلاعات حساس باشین و اون رو فقط در اختیار افراد ضروری قرار بدین و همینطور حواستون باشه که وارد حریم خصوصی آدما نشین؛ زمان آدما براتون مهم باشه و جوری برنامهریزی کنین که وقتشون تلف نشه و بابت زمانی که در اختیارتون قرار دادن، هدیهای در نظر بگیرین و تشکر کنین.
کاربردپذیری
Learnability: یادگیری استفاده از محصول چقدر آسونه؟
Memorability: یادآوری نحوهٔ استفاده از محصول برای استفادهٔ مجدد چقدر آسونه؟
Efficiency: کاربران با چه سرعتی میتونن وظایف رو انجام بدن؟
Errors: کاربران چند خطا مرتکب میشن و شدت این خطاها چقدره؟
Satisfaction: استفاده از محصول چقدر خوشاینده؟
تصور کنین کاربران برای انتقال پول از طریق کارت به کارت که میتونه در ۱۰ ثانیه اتفاق بیفته، ۵ دقیقه درگیر بشن :)
دسترسیپذیری و فراگیر بودن
به این فکر کنین که از بین کاربران هدف، چه کسایی بهصورت عمد یا غیر عمد کنار گذاشته شدن. معمولا افرادی که معلولیت جسمی دارن کنار گذاشته میشن. به نظرتون طراحی یک سایت همیشه برای افرادی که اختلال بینایی دارن، بهینه میشه؟ طبق گفتهٔ سازمان بهداشت جهانی، حداقل ۱ میلیارد نفر نابینا یا کمبینا در سطح جهان داریم! به عنوان مثال خیلی از سایتها شامل بخشهایی هستن که از طریق صفحهخوان قابلیت خوانایی برای نابینایان رو ندارن؛ تصاویر بدون متن جایگزین (Alt Text) و پیوندها یا دکمههای بدون توضیحات مخصوص صفحهخوانها هستن.
حواسمون باشه که نباید کاربران رو در معرض استرس فیزیکی، ذهنی یا عاطفی غیرمنطقی قرار بدیم و اگر که محصول ما در معرض استفادهٔ سالمندان، معلولان و کودکان قرار میگیره، حتما به نیازها و شرایط خاص اونها توجه کنیم.
به طور کلی بین کاربران بر اساس جنسیت، نژاد، قومیت، فرهنگ، ملیت، مذهب، گرایش جنسی، ناتوانی جسمی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی تبعیض قائل نشیم مگر اینکه پرسونای ما بر این اساس ایجاد شده باشه و مثلا محصول ما قراره نقطه دردی رو حل کنه که مخصوص یک جنسیت مشخصه.
حریم خصوصی
حریم خصوصی؟! الکسا به مکالماتمون گوش میده، گوگل کلیکهای ما رو رصد میکنه و فیس بوک پیامهای خصوصیمون رو. اگه اطلاعات شخصی کاربران رو میگیریم اولا در نظر داشته باشیم که باید به نفع کاربران باشه و اینکه خیلی شفاف بهشون بگیم که قراره این دادهها جمعآوری بشن. در نهایت هم اگه واسه یک کار مشخص ازشون اجازه گرفتیم، برای ۱۰ تا کار دیگه ازشون استفاده نکنیم :) یا وقتی تمام چیزی که برای استفادهٔ اولیه از یک اپلیکیشن نیازه، شماره تماس کاربره، چرا اطلاعات دیگهای رو ازش میگیریم؟
نباید در نوشتهها، گزارشها، مطالب آموزشی یا سایر موراد، اطلاعاتی که در مورد افراد به دست آوردیم رو به اطلاع عموم برسونیم یا در اختیار سازمانهایی که تبلیغات هدفمند رو ارائه میدن قرار بدیم.
شفافیت و متقاعدسازی
امان از الگوهای ضداخلاقی که به خاطر کسب سود بیشتر، کاربران رو مورد سوء استفاده قرار میدن؛ به عنوان مثال تکنیکهای طراحی که در محصولات استفاده میشن تا کاربران رو متقاعد کنند کارهایی رو انجام بدن که احتمالاً در غیر این ترغیبکنندگی کاذب، اون کار رو انجام نمیدادن. استفاده از دارک پترنها با دلایل و توجیههای مختلف، یکی از پراستفادهترین تکنیکهاس که در اکثر موارد به نفع کسب و کار استفاده میشن و نقطهٔ مقابل طراحی اخلاقیه. مثلا اپلیکیشن اینستاگرام که برای کم کردن تعداد «حذف حساب کاربری» دسترسی به این بخش رو سخت و پیچیده کرده یا بعضی از فروشگاههای آنلاین به صورت پیشفرض یک کالا رو در سبد خرید کاربر میذارن و یا بعضی فرآیندهای لغو اشتراک که مراحل زیادی دارن و حتی نیاز به تماس تلفنی طولانی رو دارن. فرآیندی که با چند کلیک میتونست انجام بشه. آهنگ پیشوازی که به صورت پیشفرض تمدید میشه و برای لغوش باید اقداماتی رو انجام بدیم.
برای طراحی اخلاقی، ارائه شفافیت از اوجب واجباته تا کاربران بتونن انتخابهای آگاهانه داشته باشن، نباید آگاهانه کاربر رو در انتخابهاش گمراه کنیم. علاوه بر اینها، اقداماتی که طراحان با استفاده از «سوگیریهای شناختی» در جهت تغییر رفتار کاربران انجام میدن هم عموما غیر اخلاقین. در حالت عادی، کاربر اقدام مورد نظر ما رو انجام نمیده مگر با «سوء استفاده از این سوگیریها». تا چه اندازه باید بر رفتار و افکار کاربرانمون اثر بذاریم؟ حواسمون هست که داریم عادت میسازیم و اون رو به یک فرهنگ یا حتی یک اعتیاد تبدیل میکنیم؟ اصلا به چه علت باید زمان طلایی عمرشون رو اختصاص بدن به محصول ما و مثلا محتوا تولید کنن که بود و نبودش هیچ سودی برای خود فرد نداره؟ به چه علت باید مدام سر بزنه به محصول ما و تمرکز کاربران رو از دهها اقدام ارزشمند دیگهای که میتونه انجام بده، ازش بگیریم؟ چون بقیه انجام میدن پس رویکرد درستیه؟
تصاویر بالا برخی از این اقدامات رو نشون میده:
مشارکت کاربر
در نهایت، محصول برای کاربران هدف خودش طراحی میشه. منطقیه که کاربران در تصمیمات طراحی و در گامهای مختلفی که طی میشه حضور داشته باشن چرا که محصول طراحی شده بخشی از زندگی اونها میشه. منطق طراحی انسان محور یا HCD، توسط آقای دان نورمن توسعه پیدا کرده و محوریت اون از درگیر کردن فعال کاربران و درک روشن از نیازهایی که به کاربر مربوط میشه، پشتیبانی میکنه که این منطق به ایجاد یک محصول با کاربردپذیری خوب هم کمک میکنه. به طور کلی در طراحی اخلاقی، محصولاتی که برای خدمت به یک جمعیت خاص طراحی شدن، باید به طور معناداری اون جمعیت در سر تا سر فرآیند طراحی حضور داشته باشن.
تمرکز
باید بدونیم که هر محصول یا خدمتی که طراحی میکنیم، تنها بخش کوچکی از دنیای هر کاربره و آدمها نیاز به استراحت، معاشرت با دوستان، وقت گذروندن با خانواده، مطالعه کردن و… هم دارن. این محصولات باید در زمانی که کاربر بهشون نیاز داره وجود داشته باشن و در غیر اینصورت تمرکز کاربر رو به هم نزنن. نتفلیکس و یوتیوب با عملکرد پخش خودکار، ما رو در دنیایی از ویدئوهای جذاب غرق میکنن؛ یا شان پارکر، رئیس سابق فیسبوک میگه این پلتفرم رو با سوء استفاده از تکنیکهای تغییر رفتار انسانی با استفاده از سوگیری «حلقه بازخورد تایید اجتماعی» طراحی کرده تا به این موفقیت برسه. دوپامین تولید شده بر اثر لایکها یا نظرات، کاربر رو تشویق میکنه دوباره پست بذاره یا مدام سر بزنه و از لایکهای جدیدش مطلع بشه.
پایداری محیط زیست
عمیقتر فکر کنیم و اخلاقیتر رفتار کنیم و تاثیر کارمون رو بر محیط زیست، منابع و آب و هوای جهان در نظر بگیریم. به مصرف انرژی، اینترنت و تاثیر امواج بر محیط زیست فکر کنیم.
به جواب این سوالها فکر کنیم
عواقب طراحی غیر اخلاقی
۱. آسیبهای فیزیکی به کاربران و مشتریان به عنوان یک انسان
تاندونیت مچ دست، دیسک گردن، تصادف بر اساس حواسپرتی، افتادن تلفن همراه از روی دست و شکستن اون به خاطر تجربهٔ کاربری ضعیف در هنگام کار کردن با یک دست و…
۲. آسیبهای عاطفی به کاربران و مشتریان به عنوان یک انسان
اعتیاد به محصولات، نداشتن تمرکز در رابطه با کارهای مهم زندگی، دوری از دوستان و خانواده، ترویج فرهنگهای نادرست مثل کمالگرایی در سبک زندگی و…
۳. محرومیت خواسته یا ناخواستهٔ بخشی از کاربران به عنوان یک انسان
۳۷٪ مردم جهان یعنی چیزی حدود ۳ میلیارد نفر هنوز سبک زندگی آنلاین ندارن.
۴. نابرابری در ارائهٔ ارزشهای یک محصول به همهٔ کاربران به عنوان یک انسان
افراد مسن و یا افرادی که کمتر با تکنولوژی و متدهای جدید رابطکاربری آشنا هستن، در اندازهٔ فونتها، درک آیکنها، حوصله کافی برای انجام اقدامات، سرعت عمل در کلیککردن و… دچار مشکل هستن.
چگونه طراحیمون رو اخلاقیتر کنیم
البته که قانع کردن ذینفعان تجاری و کارفرماها کار سختیه؛ به خصوص برای طراحان کم تجربه یا طراحانی که هنوز ارتباط محکم و بر پایهٔ اعتماد با مدیران خودشون نساختن. طراحی اخلاقی مخالف سود تجاری نیست و این طراحان هستن که با ارائهٔ راهکارهایی هر دو صفحه ترازو رو همتراز نگه میدارن. استفاده از منطق، راهکار جایگزین برای اقدام غیر اخلاقی، اعتمادسازی برای مدیران، اثرگذاری در سازمان و استفاده از تکنیکهای تعامل و مباحثه میتونن به ما در پیشبرد اخلاق در طراحی کمک کنن. البته که در شرایط خاص و زمانی که اقدامات غیر اخلاقی از یک خط قرمز عبور کرد، اینجا زمان صراحته و باید خیلی شفاف بگیم «این یک اقدام غیراخلاقیه و به کاربران (انسانها) صدمه میزنه و من این رو نمیسازم». این برای زمان عبور از خط قرمزها کاربرد داره و در بقیه موارد سعی کنین با سیاست و راهکارهایی که بهش اشاره شد، پیش برین و فرهنگسازی کنین.
یکی دیگه از راهکارها، برگزاری جلساتی با عنوان «واقعیت تاریک» که توسط سقراط مطرح شد. این تکنیک روی سوالات چالش برانگیز تمرکز داره و باعث میشه نقاط ضعف و نقاط تاریک اقداماتمون رو در مورد اخلاق کشف کنیم:
هرم طراحی اخلاقی رو در ابعاد یک پوستر چاپ کنیم و اون رو در محیط سازمان نصب کنیم یا در ابعاد کوچکتر که روی میز هر طراح قرار بگیره.
اخلاق در طراحی و بلوغ سازمان در تجربهٔ کاربری
توجه به اخلاق در طراحی و مواردی که باید در این باره رعایت بشه، به بلوغ یک سازمان در پرداختن به تجربهٔ کاربری (UX Maturity) هم ارتباط پیدا میکنه و در واقع هرچقدر یک سازمان رویکرد اخلاقی در توسعهٔ محصولات داشته باشه، به بالغ شدنش در تجربهٔ کاربری هم کمک میکنه.
در نهایت چی؟
تغییر نمیتونه یک شبه اتفاق بیفته و از طرفی غیر از طراحان، مدیران، سرمایهگذاران، دولتها و… در نگرش اخلاقی موثر هستن؛ اما خودمون رو در قبال جامعه، بشریت و حتی خودمون! مسئول بدونیم و با برداشتن گامهای کوچک، میتونیم به تغییرات بلند مدت برسیم و بدونیم کمبود زمان و بودجه در خیلی از مواقع وجود داره؛ این محدودیتها رو میشه با شروع به موقع، انتظارات درست و به اندازه کاهش داد.
از طرفی شرکتها و مدیران میتونن طراحی اخلاقی رو به عنوان یک الزام برای طراحان تعریف کنن و یک نفر مسئول نظارت به رعایت این الزام باشه چرا که این رویکرد به محصولات ارزش میبخشه و از طرف دیگه طراحان میتونن این رو به بخشی از ویژگیها و خط قرمزهای خودشون تبدیل کنن.
برای نقش داشتن در ایجاد و شکلدهی فرهنگ در سازمان، نیاز به «قدرت» داریم و این قدرت فارغ از سلسله مراتب سازمانی در نتیجهٔ «اثرگذاری» به دست میاد.
در نهایت باید به درک شفافی از طراحی اخلاقی برسیم چرا که در غیر این صورت، ما وسوسه خواهیم شد که از اخلاق برای تایید چیزی که از قبل بهش معتقد بودیم استفاده کنیم و توجیههایی رو ایجاد کنیم که به نفع تصمیمات طراحیمون باشه هر چند که در اصل غیر اخلاقی تلقی بشه.
نویسنده: مصطفی فرهمند
منابع: Ind.ie, Top tal, 99Designs, NNG
مطالعهٔ بیشتر: Ethics for Design, The Role of Ethics in Design