مقدمه
مواجههی اول یا First impression، اولین برداشت، بررسی اولیه و قضاوتی رو شامل میشه که کاربر بعد از اولین تعاملش با محصول داره. بیاید براساس همین جملهی اول ترغیب بشیم که اهمیت ویژهای رو برای این موضوع در رابطه با محصول دیجیتالمون قائل بشیم!
هر محصولی که دارید یادتون باشه که لحظات اول تعامل با محصول شما -خصوصا ۳۰ ثانیه اول- مهمترین قضاوتهای کاربران رو شکل میده. این لحظات مهمترین زمان تأثیرگذاری محصول هستند و درعینحال به اندازهای که باید بهشون توجه نمیشه.
نخستین مواجهه با هر محصول جدید، نقش اساسی در تصمیمگیری کاربر در مورد استفاده از اون محصول رو داره. برای اینکه تو این زمان کوتاه توجه مخاطب رو جلب کنیم، باید فرایند تفکر انسان رو در نظر بگیریم، نیاز کاربر رو شناسایی کنیم و محصول رو طوری طراحی کنیم که در عرض چند ثانیه، پاسخگوی سؤالهای کاربر باشه.
ذهن ما چطور اطلاعات رو پردازش میکنه؟
دانیل کانمن در کتابش به اسم تفکر سریع و آهسته(Thinking, Fast and Slow by Daniel Kahneman)، دو حالت پردازش اطلاعات در ذهن انسان رو توصیف میکنه:
سیستم اول: در این حالت، پردازش اطلاعات عمدتاً به صورت غیرمستقیم صورت میگیره، انسان به تلاش کمی برای درک بیشتر نیاز داره و برای پردازش اطلاعات از تجربه و مشاهدات قبلی استفاده میکنه؛ این مدل پردازش برای «تشخیص روابط ساده و الگوها» مناسبه و سریع عمل میکنه.
سیستم دوم: در حالت دوم مغز از اطلاعات سیستم اول استفاده میکنه، آهسته و کارآمده و به توجه بیشتری نیاز داره و معمولاً در فعالیتهای پیچیدهای مثل حل مسائل ریاضی، درگیر این نوع فکر کردن هستیم.
چرا به سیستم پردازشی ذهن انسان اشاره کردیم؟
بخش زیادی از پردازش های شناختی قبل از اینکه توجه آگاهانه خودمون رو به اون معطوف کنیم، اتفاق میافته!
طبق تحقیقات، در رابطه با مواجهه اول، کاربر از «سیستم اول» برای پردازش اطلاعات استفاده میکنه؛ یعنی جزو پردازشهای شناختی محسوب میشه که قبل از اینکه توجه آگاهانه خودمون رو به اون معطوف کنیم، اتفاق می افته.
طبق تحقیقات در دانشگاه هاروارد، بیش از هشتاد درصد تاثیری که محصول تو اولین مواجهه روی کاربر میذاره، بر اساس این دو پرسش ذهنی شکل میگیره:
- این محصول کدوم نیازهای من رو مرتفع میکنه؟
- آیا میتونم به محصول اعتماد کنم؟
و ما در مواجهه اول ملزم به پاسخ دادن به این دو سوال مهم کاربر هستیم.( البته اگه دوست داریم اولین استفاده کاربر از محصول ما، آخرین استفادهاش نباشه!). درواقع کاربر جدید لازم نیست که چگونگی کار با کل محصول رو بدونه؛ فقط نیاز داره که به شما اعتماد کنه و بدونه قدم بعدی چیه.
NNGroup میگه: لحظه ورود کاربر به برنامه جزو نقاط حساس مواجه کاربر با محصول ما محسوب میشه، یعنی جزو لحظاتیه که احتمالا هروقت اسم محصول توی ذهنش مرور بشه اون لحظه هم مرور میشه!
منظور از نقطه حساس تو جمله قبل چیه؟!
برای تأکید بر اهمیت این موضوع باید بدونیم که مواجهه اول روی درک کاربر در مورد اعتبار و حتی کاربردپذیری محصول ما تاثیرگذار و به عبارتی «اولین مواجههی کاربر با محصول و واکنشی که نشون میده، تصمیم برای ادامهی استفاده از محصول یا حذف اون رو تعیین میکنه.»
اصلا بهخاطر همین حساسیتها گفته میشه که ۳۰درصد از انرژی تیمهای محصولی باید صرف مواجههی اول و آنبوردینگ کاربر بشه.
خب حالا چیکار کنیم؟ از کجا شروع کنیم؟
برای بهبود تجربه اولین برخورد کاربر با اپلیکیشن یا سایت ما، مواردی وجود دارن که باید بهشون توجه کنیم و ازشون در جهت بهبود این تجربه استفاده کنیم.
امیر تقی آبادی عزیز مقالهای رو در رابطه با این موضوع با نام چکلیست طراحی User Onboarding اپلیکیشن منتشر کرده که خوندنش خالی از لطف نیست.
حواسمون باشه که این موضوع هم یوزر فلو/سایت مپ رو شامل میشه و هم سلسله مراتب اطلاعات.
البته گفتن این نکته خالی از لطف نیست که بعضی از موارد مطرح شده مثل Ux writing فقط مربوط به مواجههی اول نیست و برای مواجهههای بعدی کاربر هم مورد استفاده قرار میگیره. اما بعضی از اونها مثل Walkthrough فقط مربوط به مواجههی اوله.
برای مقاله بعد به بررسی موردی مواجههی اول تو چند تا از پلتفرمهای مطرح دنیا میپردازم و با هم بررسی میکنیم که اونها برای مواجهه اول چه اقداماتی انجام دادن و ما چطور عمل کردیم! به دلیل مفید و جذاب بودن این بنچمارک از همین الان شما رو دعوت به مطالعهی مقاله بعدی میکنم:)
منابع: NNGroup / The Messy Middle book / Mohsen haghsheno
با تشکر از: دکتر امین تجملیان و سرکار خانم فهیمه بهرامی