مهدی بیگدلی |  mimbigdeli
مهدی بیگدلی | mimbigdeli
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

فیلم بر علیه کتاب

دیروز داشتم مطلب «هر چی بلندتر بهتر» رو نگاه می‌کردم توی کامنتا یکی دو نفر گفته بودن که این «عدم توانایی بلندمدت نگاه کردن» به‌خاطر فیلم‌ دیدنه.

منتقل شدم به این قصه‌ای که اینجا می‌خوام حرفشو پیش بکشم. فیلم بدون در نظر گرفتن محتوا چه تفاوتی با کتاب بدون در نظر گرفتن محتوا دارد؟

مبنای نظری

مارشال مک‌لوهان می‌گه: رسانه پیام است (the Medium is the Message). یعنی خودِ رسانه بدون در نظر گرفتنِ پیامی که داره منتقل می‌کنه، اثرگذاره.

مک لوهان معتقد بود تأثیر رسانه اگر بیشتر از پیامی که داره منتقل می‌کنه نباشه، کمتر نیست؛

جملۀ معروفش اینه: محتوای رسانه یک گوشت آبدار است که رسانه جلوی سگ نگهبان مغز می‌اندازد تا بتواند روی مغز تأثیر بگذارد (نقل به مضمون).


عجله برای تغییر رفتار

یکی از مشکلات اساسی ما اینه که سعی می‌کنیم عادت‌هایی که سالیان سال به‌صورت ناخودآگاه تو وجودمون ریشه زده رو در عرض مثلاً یک هفته یا یک ماه تغییر بدیم.

نتیجه همیشه ثابته؛ با انرژی زیاد جلو می‌ریم، اولش خوبه، بعد از چند روز کم میاریم... این شکست تبدیل می‌شه به یه چکش که هر از چند گاهی که یادِ تغییرِ اون رفتار میوفتیم می‌زنیم تو سرِ خودمون که: تو نمی‌تونی! دیدی رفتی سراغش نتونشتی.

البته همین‌جا متوقف نمی‌شیم؛ جلوتر که می‌ریم این شکست می‌شه یه ننگ بزرگ که اگه نتونیم جمعش کنیم تبدیل می‌شه به یه موجود سنگین که می‌شینه روی دوشمون و مدام تو گوشمون سرزنشمون می‌کنه. بعضی وقتا هم همون چکش‌هایی که درست کردیم رو می‌گیره می‌زنه تو سرمون.

جذابیت قصه اینه که این موجود چون تمام عشق و حالش به وِزوِز کردن و توسری زدنه، یواش‌یواش راهِ اینکه چطور چکش‌های خودشو بیشتر کنه، پیدا می‌کنه. فردا این فکر رو القا می‌کنه که: این رفتارت چقدر ضایعه، خاک تو سرت، خجالت نمی‌کشی با این فضل و ایمان این کارو می‌کنی... عوضش کن! بعد ما با همون دیدگاه تغییرِ سریع و راحت می‌ریم دنبال انجام یه کار مثبت و عوض کردنِ یک رفتار ناشایست و می‌بازیم. یه چکش جدید برای سرزنش، ساخته می‌شه.

خلاصه این جریان انقدر جلو می‌ره و انقدر چکش می‌خوره تو سرمون که توان تغییر کردن و به معنی دقیقتر رشد کردن رو از دست می‌دیم. سرعتمون کند می‌شه. توان سبقت گرفتن رو از دست می‌دیم.

مثال‌های دیگه هم می‌شه زد، این به ذهنم رسید. حالا با این مقدمات بریم سراغ فیلم و کتاب.


فیلم بر علیه کتاب

توی فیلم شخصیتی رو می‌بینیم که دچار مشکلیه و بعد از یک ساعت و نیم تو پایان فیلم مشکلش حل می‌شه.

همین داستان رو می‌خوایم تو کتاب بخونیم. فرض می‌کنیم که کتاب هم تو همون یک ساعت و نیم تموم بشه که خیلی بعیده. (می‌خوایم سرعت بالایِ به نتیجه رسیدن بین فیلم و کتاب که قطعاً روی عجله داشتنِ ما برای به نتیجه رسیدن بدیهیه بذاریم کنار).

چه تفاوتی بین اون یک ساعت و نیمی که دارم کتاب می‌خونم و فیلم می‌بینم هست؟
پای فیلم لَش کردم دارم ذرت بوداده می‌خورم، ولی پای کتاب تا اون اندازه امکانِ شبیه شدن به فوک رو ندارم. پای فیلم هیچ فعالیت ذهنی عجیبی انجام نمی‌دم، مصرف‌کنندۀ صرف. غذای پخته و جویده شده رو مستقیم بدون حتی تلاش برای قورت دادن می‌دم می‌ره تو مغز ولی پای کتاب باید اون مواد خام رو بگیرم، تفت بدم، بجوم بعد قورت بدم. تو جریان فیلم دیدن عملاً یه علاف تمام‌عیار محسوب می‌شم اما وقتی کتاب دستمه در حال تلاش و کوششم. دوست داری بگو «جهد».

رسانۀ فیلم در نهایت این رو تو وجودم می‌کاره که: بدون تلاش و خیلی سریع، طی یه‌سری پیشامد باحال و هیجان‌انگیز، اون اتفاق اساسی رخ می‌ده ولی رسانۀ کتاب این رو درونم نهادینه می‌کنه که برای رسیدن به اون نقطۀ مطلوب باید تلاش کنم و صد البته زمان صرف کنم و ورق به ورق، فصل به فصل (قدم به قدم) جلو برم تا به نتیجه برسم.

فیلم جلو می‌ره و من مستانه دنبالش می‌رم ولی توی جریان مطالعۀ کتاب این منم که باید تلاش کنم و جلو برم. کتاب با اینکه می‌دونه اگه مثل فیلم عمل کنه می‌تونه مخاطب‌های بیشتری رو دور خودش جمع کنه اما کیفیت اثرگذاری خودش رو فدای کمیت بالا نمی‌کنه و کنارت قرار می‌گیره و کمکت می‌کنه اراده‌ت تقویت و صبرت بیشتر بشه.


نتیجه‌گیری

تمام رسانه‌هایی که ما رو احاطه کردن در حال تغییر انسان هستن. رسانه‌های مطابق با فطرت یا به قول خارجکی Human Nature، در حال ارتقاء انسان و انسانتر شدن و بالاتر الهی شدنِ انسان، و رسانه‌های مخالف با سرشت انسان، در حال تنزل رتبۀ انسان هستن.

رسانۀ کتاب بدون در نظر گرفتنِ محتوایی که داره، باعث تقویت نیروی بینش و کنش (عقل نظری و عملی) می‌شه. (حرف زیاد داره، باید باز بشه).

به‌نظر می‌رسه شیوع رسانۀ کتاب بدون توجه به محتوا زمینه و بستری رو فراهم می‌کنه تا بتونیم بعدش به اینکه چه محتوایی بهتر است بپردازیم. جامعه‌ای که اراده و صبرش تقلیل پیدا کرده و توان خوندنِ کتاب رو به صورت مطلق نداره، خیلی بعیده بتونه کتاب با قیدِ خوب بخونه.

این چیزی که گفتیم نه یعنی فیلم بد است و دیگر فیلم نبینیم یا همش کتاب بخوانیم. حرف اینه که بیشتر کتاب بخونیم.

کتابفیلمنویسندگی
یه نفر که دوست داره یاد بگیره و یاد بده | mimbigdeli.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید