یکی از اتفاقات مهم اسفند ماه، ارتحال استاد سید هادی خسروشاهی، از شخصیتهای علمی و سیاسی ایران است. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران نیز مراسم تجلیل از ایشان را با عنوان «عالم مجاهد، اسلامپژوه و متفکر معاصر» در روز یکشنبه 5 بهمن 1399 به صورت مجازی (وبینار: به دلیل کرونا) برگزار و کتاب «زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی» را نیز منتشر کرده است.
این مطلب را به قلم خودم و بر اساس زندگیاستاد سید هادی خسروشاهی

سید هادی خسروشاهی در روز شنبه 24 اردیبهشت 1317ش (13 ربیع الثانی 1357ق / 14 می 1938م)، یکسال و اندی قبل از جنگ جهانی دوم، در تبریز و در خاندانی با سابقه سیصد ـ چهارصد جهاد و فقاهت به دنیا آمد. پدر ایشان، آیت الله حاج سید مرتضی خسروشاهی، پس از مراجعت از نجف، از علمای آذربایجان و صاحب رساله بود و در مسجد بازار تبریز منبر تبلیغ دین و در خانه خود کرسی تدریس خارج فقه داشت. دو برادر سید هادی، سید ابوالفضل و سید احمد نیز از آیات و علمای حوزه علمیه شمرده میشوند و دو برادر دیگرش، سید محمد و سید جعفر، از معتمدین بازار تبریز بودند.
سید هادی، در تبریز، مقدمات ادبیات عرب را در محضر اساتید حوزه تبریز گذراند؛ بویژه نزد مرحوم آقا میرزا عبدالکریم ملایی تبریزی که از شاگردان پدرش بود و بعداً به قم مهاجرت کردند. سید هادی در یک تابستان که آیت الله میرزا کاظم تبریزی از نجف به تبریز آمده بودند «حاشیه ملا عبدالله» را از ایشان و در کنار چند طلبه دیگر آموخت. و قبل از آن و به رسم آن روز که رفتن به مدارس دولتی حرام بود! در همان شش ـ هفتسالگی به مکتبخانه مسجد بازار شیشهگران در نزدیکی حانه پدری رفته و با الفبای فارسی و عربی و کتب «نِصاب الصّبیان» آشنا شده بود. وقتی آیت الله آقا میرزا کاظم شبستری، مدرسه علمیهای را تأسیس کرد که دروس جدید مثل ریاضی و هندسه را در کنار قرآن و شرعیات آموزش میداد، با اجازه پدر تا کلاس ششم و هفتم را خواند و با فرزندان مؤسس یعنی آقایان محمد و اشرف مجتهد شبستری همشاگری بود. بعد از آن به مدرسه طالبیه، صادقیه و حسن پادشاه (ولی عصر) تبریز رفت و آمد داشت و به درس و بحث مشغول بود و در حدود دوازدهسالگی، پدر عبا و عمامهاش را کوتاه و به قامت فرزند عزیزش کرد و سید هادی معمم شد!
هنوز پانزده اردیبهشت از بهار زندگی سید هادی نگذشته بود که پدرش مرحوم شد و در حرم امام علی(ع) مدفون گشت (1332ش) و چون ارث ناچیزی به جا گذاشت او ناچار و راهی قم گردید تا تحصیلات حوزوی را ادامه دهد. سید هادی در اوایل دهه سی به قم آمد تا اهل علم شود و نمیدانست که اهل فرهنگ و سیاست هم خواهد شد! این دهه، در پی تلاشهای آیت الله کاشانی و جبهه ملی، با تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی (29 اسفند 1329ش) آغاز شد و سپس دوره اول نخست وزیری دکتر مصدق (اردیبهشت 1330 تا تیر 1331ش)، انتخابات دوره هفدهم مجلس و افتتاح آن (اردیبهشت 1331ش).
خسروشاهی نوجوان، قبل از قم، چند ماه پاییز و زمستان را در مدرسه آیت الله سید عبدالله ایروانی (صادقیه) در انتهای بازار کفاشان، به سختی و بدون امکانات گرمایشی مناسب به سر میبرد و با خود میگوید اگر بنا بر زندگی طلبگی سخت است چرا به قم نرود؟! در قم، ابتدا با سفارش آیت الله جعفر سبحانی، چند ماهی مهمان شاگردان ایشان در مدرسه فیضیه میشود و بعد همحجره آقا میرزا حیدر در مدرسه حجتیه میگردد. سید هادی از این طلبه آذری با صفات ساکت، سالم و متهجّد یاد کرده است.
وی بدون شهریه و با کمک ماهیانه سی تومان که یکی از همسایگان تبریزی برایش میفرستاد طلبگی در قم را شروع میکند و کتابهای مرسوم حوزه را که به قول خودش «البته وقت تلف کن!» میخواند. بعد از «جامع المقدمات»، «سیوطی»، «جامی»، «مغنی اللبیب»، «مطوّل» و «معالم»، «لمعتین» را نزد آیت الله شیخ مصطفی اعتمادی، آقا میرزا کریم ملایی و آیت الله میرزا باقر مرندی درس میگیرد. سپس «مکاسب» و «رسائل» شیخ انصاری را از آیات میرزا علی مشکینی، ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی میآموزد و برای «کفایۀ الاصول» آخوند خراسانی، پای درس آیات آقا میرزا محمد مجاهدی و سید محمدباقر طباطبائی (سلطانی) مینشیند. سید هادی، در کنار فقه و اصول، فلسفه را با کتاب «منظومه» ملا هادی سبزواری خدمت آیت الله جعفر سبحانی میخواند.
این طلبه پرشور و جوان، از همان ابتدا، نگاه بلندی داشت و زمانی که «شرح لمعه» یا «رسائل» و «مکاسب» شیخ انصاری را میخواند گاهی به درس خارج آیت الله العظمی بروجردی هم میرفت! با پایان دوره سطح حوزه، دروس خارج فقه و اصول قم را با رفتن پای مجلس درس آیات اراکی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری ارزیابی میکند. همین برنامه را با حضور چند ماهه در حوزه نجف اشرف (1384ق) اجرا میکند و از تدریس آیات خویی و بجنوردی خوشهچینی میکند و با گرفتن اجازات شرعیه و امور حسبیه به قم و حوزه آن بر میگردد.
پس از بازگشت دوباره به قم، در دروس خارج فقه آیات عظام سید روح الله خمینی در مسجد سلماسی (بویژه یک دوره کامل اصول فقه)، سید محمدکاظم شریعمتداری (خارج فقه) و سید محمدصادق روحانی (مسائل مستحدثه) شرکت میکند. سید هادی که در مدرسه حجتیه ساکن بوده است محضر درس تفسیر علامه طباطبائی در این مدرسه را غنیمت میشمارد و در درس فلسفه علامه در مسجد سلماسی نیز شرکت میکند.
حوزه علمیه مشهد
پدر سید هادی، آیت الله سید مرتضی خسروشاهی، در جریان کشف حجاب رضاشاه در سال ۱۳۱۴ش به همراه تعدادی از علمای معروف تبریز دستگیر و به سمنان تبعید و زندانی میشود و سپس به مشهد تبعید میگردد و این باعث آشنایی با علمای مشهد میگردد. پس از سقوط رضاشاه، سید مرتضی به تبریز برمیگردد اما تا قبل از ارتحال (۱۳۳۲ش) هر تابستان به مشهد میرود و با علمای مشهد و علمای تبریزی مانده در مشهد مانند آیت الله سید جواد تبریزی (پدر مقام معظم رهبری) دیدار میکند. این دیدارها باعث آشنایی سید هادی خسروشاهی با سید علی حسینی خامنهای (مقام معظم رهبری) و برادرشان سید محمد میشود. چند سال بعد که سید علی برای تحصیل به قم میآید در مدرسه حجتیه حجره میگیرد که سید هادی هم آنجاست. همچنین بعضی تابستانها که سید هادی به مشهد میرود و ساکن حجرهها میگردد این دیدارها بیشتر و بیشتر میشود و همین آشنایی از نوجوانی باعث شد که رهبر انقلاب در پیام تسلیت به مناسبت رحلت ایشان از تعبیر «رفیق دیرین» در کنار «عالم مجاهد» استفاده کند.
خسروشاهی در کنار فقه و اصول، اخلاق و عرفان را نیز فراموش نمیکند و در محافل اخلاقی یا عرفانی آیات و حجج اسلام شیخ عباس تهرانی، سید محسن خرازی، سید رضا صدر، حاج آقا حسین قمی و شیخ علی پهلوانی (سعادتپرور) شرکت میکند و او و آیت الله رضا استادی و حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری، دعا کمیلخوانان بعضی از آن جلسات بودند. دوستی با شیخ هادی فقهی که همحجرهای آقای پهلوانی بود و همشهری سید هادی هم بود، پای او را به مجلس خصوصی اخلاق شیخ علی آقا باز میکند که مقدمه آشنایی با علامه طباطبائی میشود.
سید هادی خسروشاهی در درس تفسیر قرآن علامه در مسجد مدرسه حجتیه و درس فلسفه ایشان در مسجد سلماسی شرکت میکند و این خوشه چینی از محضر علامه تا آن جا پیش میرود که خسروشاهی علاوه بر تفسیر و فلسفهآموزی، آشنایی و همکاری با دیگر شاگردان علامه، در جلسات خاص علامه با هانری کُربَن، فیلسوف و اسلام شناس مشهور فرانسوی نیز حاضر میشود (در سال 1340ش) و سپس در جمعآوری و نشر مجموعه آثار علامه و مقالات و پاسخ به پرسشهای ایشان، نقش اساسی و زیادی ایفا میکند.
خسروشاهی اهل مدرکگرایی نبود اما چون اهل قلم بود و برای گرفتن امتیاز نشریات به مدرک اجتهاد نیاز داشت، اجازه اجتهاد یا امور حِسبیه را از مراجع قم و مشهد و نجف اخذ میکند (از سال 1345ش). اولین اجازه را از آیت الله حاج شیخ ابوالفضل زاهدی قمی و سپس آیت الله سید احمد خوانساری و سپس از دیگران و ازجمله آیات سید محمدکاظم شریعتمداری، سید صادق روحانی، سید محمدهادی میلانی، سید ابوالقاسم خویی، سید محمدصادق روحانی، سید شهاب الدین مرعشی و سید روح الله خمینی میگیرد. او همچنین در نجف به خدمت شیخ آقابزرگ تهرانی میرسد و از وی اجازه نقل حدیث دریافت میکند.
آیت الله کاشانی کسی بود که به طور ناخوداگاه زمینه تغییر فکری و تحصیلی سید هادی را ایجاد کرد! یک روزی که با علی حجتی کرمانی خدمت آیت الله کاشانی میرسد به ایشان میگوید با این درجه علمی اگر در نجف می ماندید یکی از مراجع مسلم و شیعه و صاحب رساله عملیه بودید. و آیت الله که به دلیل مبارزه با انگلیس در عراق، مجبور شده بود به ایران و تهران بیاید، در جواب این طلبه نوجوان پانزده ساله گفت که بدبختی مسلمین از نبود رساله عملیه نیست! این همه در نجف، قم، مشهد و تهران رساله داریم و اگر با این رساله ها امور مسلیمن اصلاح میشد تا حالا شده بود! من نجات اسلام و مسلمین را در بیرون راندن این سگهای انگلیسی (به تعبیر آیت الله کاشانی) از ایران و کشورهای اسلامی میدانم! پاسخ آیت الله کاشانی وی را تکان داد و فهمید که فقیه و مرجع شدن نباید تنها راه و هدف حوزویان باشد!
در همین نوجوانی، اطلاع از فعالیتهای انقلابی فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی، در او شور استعمار و استبدادستیزی را بیشتر کرد. آیت الله سید محمود طالقانی نیز یکی از شخصیتهایی بود که در روح سید هادی نوجوان تأثیرگذار بود. وی با برادر سید هادی، یعنی سید احمد خسروشاهی، در درس آیت الله سید محمدتقی خوانساری در قم شرکت میکرد و سید هادی وصف او را از زبان برادر شنیده بود تا اینکه در سال ۱۳۳۲ش در مسجد هدایت تهران خدمت آیت الله طالقانی میرسد و مقدمه شرکت در مجالس تفسیری و فقهی این عالم انقلابی میگردد؛ مانند جلسات انجمن اسلامی دانشجویان یا انجمن اسلامی مهندسین.
در این جلسات بود که با شخصیتهای دیگری مثل آیت الله مرتضی مطهری آشنا میشود و شاهد سفر هیئت دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه قاهره میگردد و قبل از پایان دهه سی، اندیشههای تقریبی در ذهنش شکل میگیرد. او همچنین استقبال آیت الله طالقانی از شهید نواب صفوی را در فرودگاه مهرآباد تهران شنیده بود، وقتی که او از کنفرانس فلسطین در اردن برجسته بود؛ سفری که به دعوت سیدقطب و اخوان المسلمین انجام شده بود.
سید هادی خسروشاهی با این مقدمههای ذهنی وقتی در حوزه علمیه قم پای درس آیت الله العظمی بروجردی مینشیند، با نگاه تقریبی ایشان آشنا میشود و میبیند این مرجع تقلید شیعه، علاوه بر ساخت مساجد در سطح جهان مثل آلمان، دست استعمار را می خواند و دارالتقریب را نیز تأسیس میکند. او در سال ۱۳۳۲ش با امام موسی صدر در درس اخلاق برادر بزرگتر وی، آیت الله سیدرضا صدر، آشنا میشود و سپس، او را یکی از چهرههای اصلی و پیشتاز جریان روشنفکری حوزه مییابد که با حضور آیت الله سید محمد حسینی بهشتی (شهید بهشتی)، حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مفتح ، حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد باهنر و دیگران ادامه مییابد. سید هادی خسروشاهی با امام موسی صدر در آغاز به کار مجله «مکتب اسلام» همکاری دارد و پس از هجرت وی به لبنان، دیدارها قطع نمیشود؛ مانند حضور هر دو در کنفرانس «الفکر اسلامی» الجزایر و کنفرانس «مجمع البحوث الاسلامی» قاهره.
تقریب و وحدت اسلامی دغدغه سید هادی میشود و اصول آن را در اندیشه امام موسی صدر و سید جمال الدین اسدآبادی مییابد و خود را به آنها حتی در ظاهر و عمامه شبیه میکند! وی با شبکه گسترده ارتباطی که با شخصیتهای اسلامی و جهانی پیدا میکند و نیز نشر آثار برخی از ایشان در ایران، نقش فراوان و مؤثری در آشنایی نسل جوان و تحصیلکرده حوزه و دانشگاه با این اندیشه ها داشته است؛ مانند آثار اندیشمندان نوگرای مصری: سید قطب، محمد قطب، محمد عبده و رشیدرضا.
پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (1340ش) و آیت الله کاشانی (1340)، سید هادی خسروشاهی مجذوب آیت الله خمینی میشود که با اعتراض به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی (1341ش)، علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی وارد عمل میشود. در این دوره که موج اول نهضت انقلاب اسلامی شناخته میشود، برخی از مراجع قم، مشهد و تهران نیز به وسیله تلگراف (مهمترین وسیله سریع و ارتباطی آن روزگار) به شاه اعتراض میکنند. در این میان، سید هادی توسط شیخ حسن صانعی، از اعضای دفتر امام خمینی، دعوت میشود و از سوی امام به ایشان مأموریت داده میشود که به تبریز برود و با علمای آن منطقه ارتباط بگیرد. وی در جایگاه سفیر امام، علاوه بر تبریز به مرند، خوی، ارومیه و چند شهر آذربایجان می رود و از علمای این بلاد تلگراف و امضا می گیرد. خسروشاهی بارها سفیر امام میشود و در دل نهضت میماند. یک نمونه دیگر پیش از انقلاب، اولین سالگرد قیام پانزده خرداد 42 هست که امام با سه نفر از مراجع دیگر، آیات عظام نجفی، میلانی و حسن قمی، اعلامیه صادر میکند و از سید هادی میخواهد از طرف ایشان با آیت الله العظمی شریعتمداری دیدار کند و بخواهد که در صدور این اعلامیه همراهی کند یا اعلامیه مستقلی صادر کند که همین طور میشود و ایشان بعداً اعلامیه مستقلی صادر میکند.
فعالیتهای انقلابی استاد خسروشاهی در سالهای اول دهه چهل، باعث تبعید او میشود که آخرین آن تبعید به انارک یزد به همراه آیت الله پسندیده و آیت الله ناصر مکارم شیرازی میشود. وی تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در نظام جمهوری اسلامی ایران، همراهی خود را با امام خمینی حفظ میکند و به همین دلیل مسیر خود را از کسانی که با خط امام فاصله و زاویه پیدا می کنند جدا میکند؛ مانند اینکه جزو مؤسسان حزب خلق مسلمان بود که در 11 اسفند 1357ش با محوریت آیت الله شریعتمداری تأسیس شد و سپس جدایی و اعلام برائت توسط وی به دلیل مخالفت این حزب با پیشنهاد اصل ولایت فقیه که در مجلس خبرگان مطرح و تصویب شد (اصل 110).
اولین مسئولیت سید هادی خسروشاهی پس از انقلاب اسلامی ایران، نمایندگی امام در وزارت ارشاد به تاریخ 23 تیر 1358 است. دو سال پس از این نمایندگی، وی برای پنج سال سفیر ایران در ایتالیا شد. وی در واتیکان بود اما مأموریت علمی و فرهنگیاش را اروپا میدانست! به همین دلیل، در سال 1361ش مرکز فرهنگی اسلامی اروپا را در شهر رم تأسیس کرد. همچنین مجلاتی را به زبانهای ایتالیایی، انگلیسی و عربی منتشر میکرد؛ ازجمله هفتهنامه «العالم» که به زبان عربی و در لندن و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر میشد. ترجمه قرآن و «نهج البلاغه» به زبان ایتالیایی و نیز توزیع و پخش کتابهای اسلامی به زبانهای فارسی، عربی، ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی از دیگر فعالیتهای او بوده است. استاد پس از بازگشت از واتیکان (1363)، مشاور وزیر امور خارجه شد و در دو دانشکده حقوق و علوم سیاسی و دانشکده روابط بین الملل آن مشغول تدریس شد.
استاد خسروشاهی به پشوانه علمی و فقهی خویش، در دوره اول (1361ش) و دوم (1369) مجلس خبرگان رهبری نمایندگی مردم تهران را به عهده داشت. وی از سال 1380ش رئیس نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در مصر میشود و برای سه سال در قاهره حضور و فعالیت گستردهای در زمینه وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب دارد. وی در سال 1382ش به ایران بر میگردد و در جایگاه مشاور وزیر امور خارجه در دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی این وزارتخانه مشغول میگردد تا آنکه بازنشسته میشود.
سید هادی خسروشاهی از همان نوجوانی و دوران طلبگی در قم و تهران، با اشخاص و جریانات مدافع تقریب آشنا میشود و خود نیز در آن قرار می گیرد. وی حتی با آیت الله محمدتقی قمی، مؤسسه دارالتقریب قاهره، ارتباط میگیرد و مکاتبه میکند. و وقتی در قاهره و نمایندگی جمهوری اسلامی ایران حضور دارد (1380 ـ 1382ش) در زمینه تقریب بین مذاهب اسلامی فعالیت بسیار وسیع سیاسی، علمی، رسانهای و اجتماعی دارد؛ مانند دیدار با شیخ الازهر و دیگر مقامات سیاسی و علمی، مصاحبههای تلویزیونی، ترجمه و تألیف کتاب و شرکت در کنفرانسهای تقریبی در کشورهای اسلامی و اروپایی.
وی پس از انقلاب یکی از اعضای مجمع عمومی جهانی تقریب مذاهب اسلامی میگردد و در کنار آیت الله تسخیری، دو فرد مؤثر تقریبی ایرانی شناخته میشدند.
سید هادی از همان جوانی دست به قلم میشود و پیش از انقلاب با نشریات زیادی همکاری میکند؛ مانند: مكتب اسلام، مكتب تشيع (از 1338ش)، راه حق، نداى حق، وظيفه، مجموعه حكمت، نور دانش، آيين اسلام، نسل نو، نسل جوان، استوار، پيكار، انديشه، مهد آزادى و...) و پس از انقلاب آن را ادامه می دهد بویژه با روزنامه «اطلاعات» و البته خودش نیز نشریه «بعثت» را از 24 بهمن 1358ش منتشر میکند.
سید هادی فعالیتهای علمی و قلمی خویش را با تأسیس مرکز بررسیهای اسلامی در سال 1352ش متمرکز میکند که نتیجه آن علاوه بر انتشار آثار خودش، نشر آثار علامه طباطبایی، سید جمال الدین اسدآبادی، سید غلام رضا سعیدی و... است. نشر مجموعه آثار شخصیتهایی چون علامه طباطبائی، سیدقطب و سید جمال الدین اسدآبادی، و تألیف مجموعه کتابهایی در معرفی جریانهای اسلامی مثل اخوان المسلمین، و نیز مجموعه خاطرات 26 جلدی «حدیث روزگار» جزو آثار قلمی بسیار مهم و جریانساز وی بوده است که بعد از انقلاب نیز تاکنون چاپ آن ادامه یافته است.
استاد همچنین در سال 1371ش فصلنامه «تاریخ و فرهنگ معاصر» را منتشر میکند. ترجمه و نشر کتاب «امام علی صدای عدالت انسانی» جرج جرداق، نویسنده معروف لبنانی مسیحی، یکی از یادگارهای قلمی وی هست که از آن خیلی استقبال شد.
با حمایت مؤسسه بوستان کتاب و دفتر حفظ و نشر آثار استاد خسروشاهی (راه هادی)، نسخه سوم نرمافزار مجموعه آثار استاد خسروشاهی توسط مرکز نور منتشر میشود. این نسخه حاوی متن 132 عنوان کتاب در 134 جلد از آثار استاد به همراه تصاویر مرتبط (نگارخانه) است.
استاد خسروشاهی از نوجوانی اهل کتاب و قلم بود و از همان روزها دوست داشت یک کتابخانه تأسیس کند و وقتی وارد حوزه میشود و قلم و اندیشهاش تعالی پیدا میکند میخواهد کتابخانهای بسازد که فقط یک کتابخانه نباشد بلکه یک پایگاه علمی و اجتماعی برای طلاب حوزه علمیه با فعالیتهای بین المللی در جهان اسلام و دیگر ادیان باشد.
این هدف آن قدر مهم بوده است که هنگام ساخت این کتابخانه در پردیسان قم، بارها میگفته است این آخرین کاری است که میخواهم انجام دهم! او این کتابخانه عمومی و تخصصی را پس از گرفتن پنج هزار متر زمین اهدایی (از مرکز خدمات حوزههای علیمه)، با هزینه شخصی و کمک یکی از خیرین (آقای سلیمانی) در سال 1394ش میسازد و مالکیت آن را شخص حقوقی مرکز بررسیهای اسلامی قرار میدهد. بخش تخصصی و مخزن باز کتابخانه نیز یکی ـ دو ماه قبل از ارتحال ایشان در سال 1398ش افتتاح میگردد.
روح سید هادی خسروشاهی 81ساله، در صبح پنج شنبه ۸ اسفند ۱۳۹ش / 3 رجب 1441ق در ابتدای فراگیری بیماری کرونا در ایران، در بیمارستان مسیح دانشوری تهران به دیار باقی شتافت و در ۱۱ اسفند در قبرستان بهشت معصومه قم به خاک سپرده شد اما پس از گذشت سه سال و فروکش کردن بحران کرونا، پیکر وی با اخذ مجوزهای قانونی، طبق وصیت استاد در اسفند 1400ش در فضای باز کتابخانه عمومی مرکز بررسیهای اسلامی (قم، پردیسان) دفن شد.
.