خدا روزیدهنده است؛ یعنی:
بنابراین، اولین قدم را خدا برداشته و دومین گام با ماست که بر اساس اختیار و اراده و بدون ستم به خود و دیگران کار و تلاش کنیم.
و برای کسب روزی، منتظر چیزی یا کسی نباشیم، فقط اقدام و عمل کنیم و حتماً از تجربه خودمان و دیگران استفاده کنیم.
و اگر به خدا ایمان نداشته باشید و به گام سوم معتقد نباشید اما به کسی ظلم نکنید یا فعالیت غیرقانونی انجام ندهید یا به شما ظلمی نشود، باز هم از جهت کسب روزی این دنیا موفق خواهید بود!
قدم سوم، کاری مشترک بین خدا و انسان است؛ چون خدا نسبت به مخلوقات بیطرف نیست. در اینجا اتفاقاتی در حوزه غیر اختیاری انسان میافتد که به او و آنچه در قدم دوم برمیدارد خیلی وابسته است و به همین دلیل، ترسها و امیدهای فراوانی در آن هست.
درباره سومین مرحله و گام، حقایقی وجود دارد مانند توکّل، زهد، تسلیم و رضا که فعلاً بماند. برای مثال، توکل در وظیفه (یعنی در مرحله قدم دوم) غلط و نادرست، و توکل در نتیجه (یعنی در مرحله قدم مشترک سوم) صحیح و درست است.
خدا به هر که بخواهد روزی میدهد یا از هر کجا بخواهد میدهد (من یشاء ـ من حیث لایحتسب)، یعنی هیچ چیزی در برابر قدرت، اراده و حکمت خدا قرار ندارد و اگر او در هر قدمی که گفته شد، روزی میدهد بر اساس حساب و کتابی یا حق و نیازی نیست که مخلوقات با او دارند، بلکه خداوند هرچه میآفریند و هر چه میکند، نظاممند و با حساب و کتاب است و طبق همین سنتهایخود عمل میکند.
این نکته بالا را بیشتر از این جهت گفتم که بر اساس معنای نادرست، در قدم دوم کوتاهی یا تقصیر نداشته باشیم و درباره ثروت و فقر اشتباه تحلیل نکنیم.
خداوند به هیچ مخلوقی ظلم نمیکند، یکی از محورهای سنتهای الهی است و در موضوع روزی، اگر کسی قدم دوم را برداشت و به مخلوقی ظلم نکرد، بنای خدا بر محروم ساختن او از روزی یا نابود کردن تلاشهای او نیست. همچنین خدا به کسی که او را نمیشناسد یا صدایش نمیکند هم ظلم نمیکند و در روزی دنیا، دینش را ملاک قرار نمیدهد.
برای مثال، به نظر میرسد سخاوتمندی و خیرخواهی و کمک به افراد برای کسب روزی، چه از مؤمن و چه از کافر یا مشرک یا غافل از خدا، در نگاه خدا ارزشمند است و چه بسا در آن دنیا نیز برای غیر مؤمنان امتیازی محاسبه کند. البته کسانی که به خدا اعتقاد ندارند اما انسانیت دارند و ارزشهای اخلاقی مثل عدل و انصاف را با نیت صادقانه نه سود و منفعت شخصی رعایت میکنند، نباید در آخرت از خدا توقع داشته باشند؛ چون کارهایشان را به نیت او انجام ندادهاند؛ اما بعید است همه آن زحمتها به کلی نادیده گرفته شود!
در ثروتمند یا فقیر بودن خودمان یا دیگران، به طور کلی و همیشه سهم خداوند بزرگترین یا بیشترین نیست. زمانی که انسانی با اشتباه محاسباتی یا سهلانگاری در اقدام (مثل سند کتبی نگرفتن در معاملات و مبادلات و وامها) دچار مشکلات اقتصادی میشود، خودش سبب و دلیل اصلی آن است؛ اما میتواند همزمان دوباره قدم دوم را بردارد و برای حل مشکلش تلاش کند و اگر به خدا ایمان دارد به مرحله سوم هم خوشبین باشد. البته که به زبان آسان اما در عمل سخت است!
ثروت و فقر همواره به حبّ یا بغض خداوند مربوط نیست؛ اینطور نیست کسی که ثروتمند است، خدا او را هم دوست داشته و هم به او ثروت فراوان داده است و کسی که پولدار نیست یا فقیر است، خدا این را برایش خواسته و راه گریزی نیست.
نکته پایانی اینکه معارف قرآنی و اسلامی، با یکدیگر ارتباط معنایی و اجرایی دارند و در اینجا به موضوع رزق و روزی، جدا از بقیه مسائل مرتبط (هرچند اشاره کم و ظریفی شد) و نیز به صورت کوتاه نگاهی انداختیم؛ پس از این جهت اشکال نگیرید.
قضا و قدر به زبان ساده و با مثال