بیمار مبتلا به بیماری وسواس فکری ، از این تصویرهای ذهنی یا افکار ناخواسته منفی و غیر قابل توضیح ، بسیار رنج می برد. این اختلال باعث ایجاد احساس خجالت ، ترس ، تنفر ، تردید ، نگرانی و بی اعتمادی نسبت به خود می شود و ممکن است فرد در نتیجه این احساس نا امنی ، خود را در مرز جنون تصور کند.
افراد دارای وسواس فکری از داشتن این فکرهای ناراحت کننده و منفی ، احساس گناه می کنند و در اکثر مواقع حتی در مواجهه با روانپزشک آن را پنهان کرده و از بازگو کردن این افکار ، بسیار شرمگین و ناراحت هستند.
بطور کلی تصور افراد دارای وسواس فکری در مورد خود اینگونه است که : افکار وسواسی من به این معناست که من آدم بد ، دیوانه ، خطرناک و غیر قابل اعتمادی هستم. که باید گفت این تصور کاملا غلط و نادرست است.
بیمار دارای وسواس فکری همواره این احساس را در خود دارد که او فردی غیرعادی و یا استثنایی است. این ویژگی در افراد مذهبی به مراتب سخت تر و رنج آورتر می باشد چرا که این افراد می ترسند که وسواس فکری آنها باعث شود که دیگران در موردشان اینگونه تصور کنند که آنها در پس شخصیت شریف خود ، دارای باطنی خطرناک ، پست و گناهکار هستند.
وجود این علائم در افراد دارای وسواس فکری می تواند سایر جنبه های زندگی آنها اعم از شغل ، روابط اجتماعی با اطرافیان و جامعه و نیز روابط شخصی را تحت تاثیر قرار داده و یا مختل کند.
با اینکه علائم و نشانه های وسواس فکری در افراد مختلف ، متفاوت است اما بطور کلی شامل موارد زیر می باشد:
۱-عجول بودن
۲-کمال گرایی
۳-شک و تردید
۴-مشکل در تصمیم گیری
۵-حساس بودن بیش از حد به وقت و زمان
۶-اطمینان طلبی (مثلا پرسیدن نظر تعداد زیادی از اطرافیان در مورد یک تصمیم هرچند کوچک مثل رنگ یک لباس)
۷-سرزنش بیش از حد خود و دیگران
۸-احساس گناه بیش از حد
تحقیقات نشان می دهد که وراثت یکی از عوامل مهم در بروز وسواس فکری است. بنابراین احتمال بروز این مشکل در افرادی که سابقه وسواس فکری در پدر و مادر و یا اقوام درجه یک آنها وجود دارد بیشتر است.
یکی دیگر از عوامل موثر در افزایش احتمال بروز وسواس فکری ، محیط است. محیطی که فرد در آن پرورش یافته و افراد خانواده تاثیر مهمی در بوجود آوردن این اختلال دارند. مثلا سختگیری در آموزش آداب دستشویی رفتن در سالهای اولیه کودکی ممکن است منجر به بروز وسواس در کودک شود و تا سالهای بزرگسالی باقی بماند. بطور کلی سبک های فرزند پروری بسیار سختگیرانه که در آن والدین قوانین سخت اعمال می کنند و انتظاراتی بیش از حد توان از بچه ها دارند ، زمینه ساز وسواس فکری می شود. همچنین افرادی که در کودکی شاهد رفتارهای وسواسی والدین یا یکی از اطرافیان نزدیک خود بوده اند ، ممکن است دچار این عارضه شوند.
اگر افراد یک خانواده به وسواس فکری مبتلا باشند، احتمال اینکه دیگر اعضاء نیز دچار وسواس شوند بسیار زیاد است. تا 50 درصد این احتمال وجود دارد.
بیماریهای خودایمنی که در کودکان وجود دارد، منجر میشود بسیاریشان از همان زمان به وسواس فکری دچار شوند. ابتلا به آنفولانزای
H1N1 یکی از این بیماریهاست.
محققان دریافتهاند که برخی از قسمتهای مغز افرادِ دچار به وسواس فکری با افراد معمولی متفاوت است. هرچند دقیقا مشخص نشده که چه ارتباطی میان این تفاوت و وسواس وجود دارد.
برخی از افراد ممکن است در پی تجربه ترس، دوری یا استرس مثلا شروع کار جدید، پایان یک رابطه یا آغاز یک شغل جدید، وسواس را تجربه کنند که علل رفتاری دارد. در علل شناختی افکار مزاحم نقش بسیار پر رنگی دارند.
بسیاری از پزشکان میگویند 50 درصد از وسواسهایی که مردم تجربه میکنند در سن جوانی و یا عقبتر از آن در دوارن کودکی پایه گذاشته شدهاند. درواقع افراد در این دوران با مقاومتها و سرسختیهایی فوقالعادهای روبرو بودهاند و در برابر خواستههای بزرگترها توان مقاومت نداشتهاند. تحقیر کودک، ناامنی و منعهای بیشاز اندازه نمونههای بارزی در ایجاد استرس فکری در کودکان و نوجوانان هستند.
سئوال مهم این است که وسواس فکری و عملی را چطور باید درمان کرد؟ در مرحله اول فرد مبتلا بهتر است تلاش کند به خودش در درمان کمک کند؛ انجام فعالیتهایی مانند ورزش، تلاش برای دور شدن از افکار مزاحم، مشغول نگهداشتنِ خود به انجام کارهای دیگر و تعیین بازه زمانی برای پرداختن به وسواس بخشی از این خوددرمانی است.
اما بسیاری میتوانند به تنهایی از پس مشکل برآیند و درنتیجه نیاز به جلسات رواندرمانی دارند. این جلسات ممکن است از شش-هفت جلسه تا چندین سال طول بکشد؛ همهچیز بستگی به شیوه ابتلا به وسواس، قدمتِ آن و نحوه مواجهه با آن دارد.
روش آخر دارو درمانی است. این روش در بیشتر مبتلایان به وسواس فکری موثر عمل میکند و به آنها کمک میکند سریعتر بتوانند وسواسشان را کنترل کنند.
با این حال توصیه اکثر روانشناسان این است که کنترل و از بین بردن استرس، نیازمندِ همه راهحلهای درمانی بالاست. فرد باید خودش پیش از هر کس دیگر به خودش کمک کند و در عین حال رواندرمانی و دارو درمانی را برای تسریع و درمان قطعی و صحیح به کار ببندد.
به هر طریق، درمان وسواس فکری نیازمند همراهی و کمک گرفتن از مشاوران و روانکاوان است. یکی از در دسترسترین و سریعترین این کمکها، استفاده از خدمات مشاوره آنلاین روانشناسی است.
سیمیاروم با متخصصان روانشناسِ برتر و باسابقه فارسیزبان، در درمان وسواس فکری در کنار شماست. مشاوره آنلاین صوتی و تصویری با این افراد میتواند با هزینه کمتر و کیفیت بیشتر، وسواس فکری را در سریعترین زمان درمان کند
یکی از دلایل ابتلا به وسواس، استرس و اضطراب در زندگی است. بنابراین باید سبک زندگی خود را طوری تغییر دهید که به کنترل استرس و نگرانی شما کمک کند. برای این منظور روشهای زیر برای درمان وسواس مفید خواهد بود. لازم به ذکر است که استفاده از روش های زیر تا حد زیادی به شما برای بهبود وسواس و استرس کمک می کند ولی این روش ها به تنهایی نتیجه بخش نخواهند بود. برای آگاهی بیشتر از سبک زندگی کلیک کنید.
روش اول: فعالیتهای منظم بدنی داشته باشید و ورزش کنید. بهتر است تمرینها را در چند نوبت در طول روز مثلا در سه تایم ۱۰ دقیقه ای و با تمرکز انجام دهید.
روش دوم: ارتباط خود را با اطرافیان حفظ کنید. تنهایی و انزوا علائم وسواس عملی-فکری را تشدید میکند. ارتباط با اطرافیان، دوستان و خانواده و بیان نگرانیها میتواند در کاهش این استرس ها موثر باشد.
روش سوم: خواب کافی داشته باشید میزان خواب و استراحت با اضطراب و نگرانی رابطه تنگاتنگی دارد. خواب کافی تأثیر مثبتی در درمان اختلال وسواس دارد.
روش چهارم: مدیتیشن کنید. مراقبه، یوگا، تنفس عمیق و ریلکس کردن تکنیکهای مناسبی برای کاهش فشارهای ذهنی و استرس و اضطراب هستند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه به مقالات مدیتیشن و تکینیک های تنفسی مراجعه کنید.
نکته: ضربه های روحی می تواند باعث تشدید اختلالات وسواس فکری- عملی شود. پس حواستان به اینگونه موارد باشد و سعی کنید که اول ضربات روحی ناشی از سوانح و اتفاقات بد را پشت سر بگذارید و سپس به درمان وسواس خود بپردازید.