اوایل سال گذشته که از استعفام نوشتم و از اینکه دیگه کارمند نیستم خوشحال بودم D: نمیدونستم تا چند ماه آینده چه اتفاقی میفته ...؟ بله من همون موقع که کارمند بودم و تا همین الان ک دارم این پست رو می نویسم یک دانشجوام، دقیق تر بگم کارمند بی جیره و مواجب دانشگاه!
مثل خیلیای دیگه که همزمان کار می کنن و درس می خونن من هم خیلی خوش بین فکر می کردم از پس هر دوتاش به بهترین نحو برخواهم اومد و تا یه جایی به ظاهر همه چیز خوب بود (تا قبل از شروع پروژه دانشگاهیم) اما مشکلات از جایی شروع شد که دانشگاه نیاز به یه کارمند تمام وقت داشت!
من که از کار دیگه ام استعفا داده بودم که به استارتاپ مون برسم توقع شوکه شدن با دانشگاه رو به عنوان جدی ترین مانع، نداشتم :/ شاید این سوال پیش بیاد که تو که انقد غر میزنی که دانشگاه اِله و بِله چرا رفتی ارشد یا چرا انصراف نمیدی؟
جواب اینه : من کارم رو از طریق دوستای دانشگاه پیدا کردم و ایده استارتاپی مون هم توی اون کار به ذهنمون رسید که حتما درباره اش توی انتشارات ویراساد خواهم نوشت(خیلی سوسکی تبلیغ کردم که استارتاپمون اسمش ویراساده، البته اگه به بلاگش سر زدین شوکه نشین، تازه اول راهیم و بلاگ خلوته، چند ماه دیگه هم سر بزنین قول میدم پر باشه D: ) و یه جورایی حیفم میومد حالا که بیشتر راهش رو رفتم نصفه رهاش کنم (به قول اصفهانیا حَیفِس) و از اون طرف هم می تونستیم از امکانات دانشگاه مثل مرکز رشد و نوآوریش برای رشد استارتاپمون استفاده کنیم (بماند که ماه هاست فرم پذیرش رو فرستادم و علیرغم علاقه شون به ایده ما هنوز جواب درستی نگرفتم) خلاصه این شد که تصمیم گرفتم ارشدم رو تموم کنم.
خیلی ساده س، چون دانشگاه عملا شده کارخونه ی تولید مقاله و هیچ گونه نوآوری و نوآفرینی و حمایت از دانشجوهای شاغل در اون دیده نمیشه (دانشگاه من که رتبه دوم یا سوم رو بین بهترین دانشگاه های فنی مهندسی کشور داره که اینجوریه، مال شما رو نمیدونم اگه مثال نقض دارین خوشحال میشم بدونم) و اتفاقا وقتی که اساتید متوجه شاغل بودنتون بشن نه تنها ازتون حمایت نمی کنن بلکه برخورد جالبی هم باهاتون نمی شه و چه بسا بهتون سخت تر هم بگیرن:/
قدیم ترها فکر می کردم همه لازمه دانشگاه رو تجربه کنن چون تا حد زیادی روی شکل گیری شخصیت آدم تاثیر گذاره ولی اخیرا به این نتیجه رسیدم که اگر خانواده برامون مثه دانشگاه نیس لازمه دانشگاه رو تجربه کنیم، اگر بخوام واضح تر بگم، خانواده ای رو تصور کنین که شغل مشخصی مثل تجارت، کشاورزی، تولیدی یا هر چیز دیگه ای رو دارن و فرزندان اون ها هم با رضایت خودشون علاقه مندن در همون مسیر فعالیت کنن، اگه این فرزندان دانشگاه نرن و بعد از اتمام دوران مدرسه شون برن توی اون کسب و کار قول میدم بعد از چند سال ( معادل سنوات دانشگاه) مهارت های شغلی، فردی و اجتماعی بالاتری نسبت به یه فارغ التحصیل دانشگاهی خواهند داشت و اگر بعد از اون دوره کسب تجربه با توجه به نیاز برن سراغ تحصیلات دانشگاهی احتمالا ایده آل ترین مسیر رو گذروندن، تلفیقی مناسب و متناسب از تجربه و دانش!
حالا این رو مقایسه کنید با من و امثال من که تعدادمون کم هم نیست که بلافاصله بعد از مدرسه رفتیم دانشگاه بدون اینکه بدونیم چه چیزی نیاز جامعه هست و فقط صرفا از روی علاقه (واقعا بپذیریم که فقط علاقه برای موفق شدن توی یه مسیر کافی نیس) پا توی یه مسیر مبهم گذاشتیم ... اینه که خروجی دانشگاه ها واقعا نارحت کنندس تو سالیان اخیر (جدیدا اگه از بچه های کنکوری کسی ازم راجع به تحصیلات دانشگاهی بپرسه میگم اول چند سالی کار کنه بعد بره دانشگاه یا حداقل اگه میره فقط درس نخونه بلکه مهارت هم اضافه کنه به خودش اگه اساتید بذارن!)
حالا من به عنوان یه فردی که می خواستم خروجی مفیدی از سال هایی که توی دانشگاه گذرونده بودم داشته باشم به دنبال کار و بعد از اون کارآفرینی بودم اما دانشگاه اصلا اینو دوست نداشت چون می خواست که من کارمند تمام وقت خودش باشم، با تکالیف و پروژه های زیاد و بی انتها، با وقت گذاشتن زیاد روی ایده های استاد برای مقاله، با هر چیزی که سرنوشتش کامیون های حمل بازیافت دانشگاهه:/ (باشه قبول الان دیگه نسخه چاپی نمی خوان ولی آیا فرقی کرده محتوای پایان نامه ها؟)
ولی حالا که من انتخاب کرده بودم ارشدم رو تموم کنم متاسفانه به این کارمندی بی جیره و مواجب تن دادم و نمی تونم اون طور که لازمه روی استارتاپمون وقت بذارم اما رهاش نکردم، به این صورت که اول گزارش های پروژه ام رو بخاطر ددلاین هاش تموم می کنم و اگر فرصتی اضافه اومد(!) میرسم به کارای ویراساد
یکی دیگه از ضعف هایی که از دانشگاه و سیستم آموزشی اش به نظرم میاد اینه که هیچی از سواد مالی و کسب و کاری توی چارت درسی بچه های فنی نیس؛ خودم به دنبال جبرانشون از مسیرهای دیگه هستم، اگه منابع مفیدی در این زمینه میشناسین خوشحال میشم بهم معرفی کنین:)
در حال حاضر سردرگمم توی پاسخ سوالی که عنوان پستم هست ... شاید هر دوئم یا هیچکدوم... و کلافه ام و نیازمند به یه انگیزه هر چند کوچیک برای ادامه (بی انگیزگی و سستی آفت استارتاپه به نظرم) اگه راهکار یا تجربه مشترکی دارین خوشحال میشم بهم بگین:)